۱۳۸۸-۰۴-۰۴

به خشونت، سانسور و بازداشتهای غیر قانونی بلادرنگ پایان دهید!


سیل خروشان و حق طلبانه مردم در کوچه خیابان ها ی تهران و شهرستانهای ایران با مقاومت رژیم و نیروهای امنیتی و "لباس شخصی" های آن روبرو شده است. دولت با بازداشت روزنامه نگاران، فعالان مدنی و سیاسی، با ممنوعیت روزنامه ها، فیلتر کردن سایت ها، سرکوب خشن و خونین، نه تنها نتواست مردم را مرعوب سازد بلکه احساسات و شعور اجتماعی مردم را نیز جریحه دار کرده است.
فشاراختناق و سانسور رسانه های ترکمن صحرا را نیز از انتشارهرگونه خبر مربوط به اعتراضات مردم در داخل کشور بازداشته است. در شرایط کنونی وظیفه خود می دانیم که در انتشار اخبار اعتراضات، مشترکا و فعالتر شرکت کنیم. درعین حال اقدامات سرکوبگرانه و جنایت کارانه دولت را که تا کنون به کشته شدن دهها و زخمی گشتن صد ها تن گردیده است، محکوم می کنیم. در دنیای مجازی چشم جهانیان به روی واقعیت های کشورمان گشوده شده وقتل جوانان از جمله قتل جانگداز«ندا» را همگان مشاهده کرده اند.
امروز دنیا نظاره گر اقدامات غیر انسانی دولتمردان ایران است. سانسور و جعل اخبار، سرکوب و قتل خونین مردم ره به جائی نخواهد برد. عقل سلیم و وجدان انسانی، پایان دادن بلادرنگ به خشونت، سانسور و بازداشتهای غیر قانونی و پاسخ به خواسته های مردم را می طلبد.

سایت ایل- گون
سایت تورکمن ایلیم
سایت خبری و فرهنگی ترکمنصحرا
سایت تورکمن صحرا مدیا
وبلاگ بوسغون ـ کانادا
نشریه ی الکترونیکی " کانون فرهنگی وسیاسی خلق ترکمن- واحدآلمان.
نشریه ی الکترونیکی شورای همآهنگی کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن“
سه شنبه، دوم تیرماه ۱۳۸۸
برای افزودن نام سایت و یا وبلاگ خود با یکی از سایت های فوق تماس بگیرید.

۱۳۸۸-۰۳-۲۹

جنبش اعتراضی علیه کودتای انتخاباتی و ملیتهای ایرانی

اورمان
12 تیر 1388

 
اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در 22 خرداد اعتراضات وسیعی را در شهر تهران موجب شد. معترضین به رهبری آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی نتایج را تقلب بزرگ نامیده و با استناد به برخی از شواهد و مدارک خواستار ابطال انتخابات گردیدند. موج اعتراضات منجر به راهپیمایی های میلیونی و چند صد هزار نفری در تهران و شهرهای بزرگ ایران انجامید. از سوی مقابل به دستور ولایت فقیه سید علی خامنه ای با معترضین به طور خشونت بار و شدیدا برخورد شد، جنبش اعتراضی دوهفته ادامه یافت که در روزهای آخر شکل پراکنده ای به خود گرفت. این اعتراضات بنا به گزارشات دولتی منجر به کشته شدن حدود بیست تن از تظاهرکنندگان، زخمی شدن صدها نفر و دستگیری بیش از هزار نفر گردید. سازمان های مدافع حقوق بشری تعداد بازداشتی ها را بیش از دو هزار نفر اعلام کرده اند.

یک نکته بسیار مهم در ارتباط  با این اعتراضات محدود ماندن دامنه آن به تهران و چند شهر بزرگ دیگر است. و اقلیت های ملی و قومی در این اعتراضات شرکت فعال و گسترده ای نداشتند. در تبریز حرکات محدودی صورت گرفت، در کردستان به ابتکار فعالین حقوق بشری کرد یک روز اعتصاب عمومی اعلام گردید که به جز شهر سقز در جای دیگر هیچ بازتابی نداشت. در ترکمن صحرا به جز گرگان که چند مورد راهپیمایی اعتراضی در آن جا صورت گرفت مورد دیگری مشاهده نمی شود، در اهواز نیز شاهد اعتراضات دانشجویی بودیم و عرب های خوزستانی بیشتر شاهد رویدادها بودند و در میان بلوچ ها نیز شاهد حرکتی معین نبودیم.

علت و یا علل این گسست میان جنبش ها را در چه عواملی می توان دید؟ و چگونه می توان در آفرینش رابطه و پیوند منطقی بین آن ها مؤثر بود؟



بی اعتمادی

یکی از عوامل مهم گسست، بی اعتمادی ملیت ها و اقوام تحت ستم ایرانی نسبت به مجموعه عناصر حکومتی است که خود ناشی از سرکوب جنبش های حق طلبانه ملیت ها توسط  جمهوری اسلامی در همان آغاز روی کار آمدنش می باشد. بخشی از رهبران جنبش اعتراضی و اصلاح طلبان امروزی در آن روزها خودشان در زمره سرکوبگران این اقوام وملیت ها بودند.



جنگ قدرت

در جریان انتخابات ریاست جمهوری بویژه در مناظرات تلویزیونی آشکار شد که جنگ بین دو قطب اصلی قدرت است. در یک سو ولایت فقیه، سید علی خامنه ای و دارو دسته اش و در سوی دیگر هاشمی رفسنجانی و همدستانش قرار دارند. این جنگ قدرت هیچ نزدیکی با منافع و موقعیت ملیت های تحت ستم ندارد، لذا از نظر آن ها طرف یکی را گرفتن نه تنها سودی به حال شان ندارد بلکه در پایان جنگ قدرت چه بسا خطر قربانی توافق های احتمالی طرفین قدرت شدن نیزوجود دارد. هر چند که تقریبا در کلیه انتخابات گذشته ملیت های تحت ستم به اصلاح طلبان رأی دادند، اما آن ها در جنگ بین خامنه ای و رفسنجانی جانب احتیاط را گرفتند.

جنگ قدرت حکومتی با حضور مردم در خیابان ها  تا حدود زیادی از دست دو باند رقیب  خارج گردید و جناح ولایت فقیه که انتخابات را با تقلب به نفع خود پایان داد، موفق شد با توسل به خشونت و کشتار و دستگیری معترضین،  جنبش رامهار کند.       

تنها گذاشته شدن جنبش های مناطق ملی از سوی دیگر مناطق ایران

مهمترین عامل گسست بین جنبش اعتراضی و جنبش های ملیت های تحت ستم ایرانی را در برخورد منفعلانه نیروهای سیاسی و فعالین مدنی تهران و به طور کلی نیروهای سیاسی متعلق به ملت فارس بایستی جستجو نمود. به طور مثال در سال 1386 ترکمن های بندر ترکمن نسبت به قتل فجیع حسام الدین خدیورصیاد ترکمن  تظاهرات اعتراضی شدیدی نمودند که بشدت سرکوب گردید اما این اعتراض ترکمن ها و سرکوب آن ها توسط رژیم با سکوت از سوی فعالین سیاسی مواجه شد. در سال 2005 مردم عرب خوزستان علیه تبعیض بپا خاستند، نه تنها هیج گونه همبستگی(نه در داخل و نه در خارج) با آنها دیده نشد بلکه بسیاری از فعالین سیاسی  همصدا با جمهوری اسلامی حرکت اعتراضی عرب ها را "تجزیه طلبانه" خواندند و عاملان این حرکت مردم را ستون پنجم امریکا و اجنبی دانستند.

در سال های اخیر بسیاری از جوانان و فعالین مدنی بلوچ تحت بهانه های واهی "عامل بیگانه" توسط رژیم اعدام گردیده اند، از جمله به وبلاگ نویس بلوچ یعقوب مهر نهاد می توان اشاره کرد. علیه این اعدام ها هیچ واکنش اعتراضی دیده نشد.

مدارس و مساجد اهل سنت در مناطق مختلف در سال 1387  تخریب و تعطیل گردیدند. اعتراض اهل سنت به این اقدامات با واکنش شدید نیروهای امنیتی رژیم روبرو شد که منجر به بازداشت تعدادی از معترضین گردید. در رابطه با تخریب مساجد اهل سنت، نمایندگان مجلس طی نامه ای به رئیس جمهور ولایت فقیه، احمدی نژاد خواستار معرفی و مجازات خرابکاران مسجد و مدرسه ابو خنیفه شدند که نتیجه آن بازداشت تعداد دیگری از روحانیون اهل سنت و زندانی شدن عده ای از آن ها بود. افکار عمومی اهل سنت هیچ گونه همبستگی را از سوی دیگر هموطنان ایرانی خود شاهد نبود.

میتوان دهها مورد از این دست بی توجهی ها  در رابطه با هریک از ملیت های تحت ستم کشورمان را نام برد. از جمله جنبش گسترده ترک های آدربایجانی در سال 2005 و یا دستگیری گسترده هویت طلبان آذری در سال 1387، حرکت های گسترده اعتراضی در کردستان مخصوصا در 1385 مهاباد و قتل فجیع شوانه قادری و یا یازداشت های فعالین مدنی کرد و ... که در مجموع با بی تفاوتی نیروهای سیاسی فارس روبرو بوده و در بهترین حالت به انعکاس اخبار و رویدادها بسنده کرده اند. چنین کنشی طبعا واکنش طبیعی خود را نیز در پی دارد.

در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در آق قالا کاندیدای ترکمن اکثریت آراء راکسب نمود و نام وی در لیست نتایجی که از سوی شورای نگهبان اعلام شد قرار داشت. اما کمی دیرترزمانی که دست اندرکاران حکومتی دریافتند که فرد مورد نظرشان رأی لازم را بدست نیاورده، با یک تقلب انتخاباتی نتیجه دیگری از سوی شورای نگهبان اعلام گشت و فرد شکست خورده انتخابات به مجلس فرستاده شد. مردم ترکمن به این تقلب انتخاباتی آشکار به طرق گوناگون اعتراضات گسترده ای کردند ولی همان گونه که همگان می دانند نتیجه ای نگرفتند. اعتراضا ت ترکمن ها بدون هیچ حمایتی از سوی نیروهای سیاسی غیر حکومتی، توسط ازگان های سرکوب خوابانده شد.      

راهکار چیست؟

به روند گسست و عدم همبستگی با حرکت ها ی ضد تبعیض و انسانی ملیت های تحت ستم بایستی پایان داد. و زمینه های همبستگی را در کلیه عرصه ها تقویت نمود. امروز نیروهای سیاسی ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور بایستی برچسب های واهی نظیر "تجزیه طلب"، "عامل اجنبی" و ... را کنار گذارند. چرا که این اتهامات شایسته دیکتاتورها و نیروهای ستمگری ست که به حرکت حق طلبانه مردم باور ندارند. همان گونه که دنیا نیز شاهدش بود رژیم جمهوری اسلامی تظاهرات اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری را ساخته و پرداخته اجنبی و بیگانه قلمداد می کند.

تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که جنبش های مردمی زمانی پیروز شده اند که هرگاه همبستگی و اتحاد و همدلی بین ملیت ها و اقوام ایرانی برقرار شده باشد. امروز آگاهی های ملی و شناخت مسئولیت بین همه ملیت های ایرانی به درجه ای از رشد رسیده است که مشکل بتوان با نادیده گرفتن  و یا سرکوب نمودن آن ها زمینه تغییرات بزرگ در جامعه را فراهم ساخت. جنبش ها و حرکت های مردم در مناطق ملی ایران نیاز دارند که ازسوی فعالین مدنی و نیروهای سیاسی متعلق به مناطق دیگر ایران مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرند. در واقع این فعالین مدنی و سیاسی  بایستی در حرف و عمل نشان دهند که ایران متعلق به همه ایرانیان است و چنانچه ملیتی، قومیتی در هر گوشه ایران مورد ستم و سرکوب قرار گیرد با صدای رسا علیه این اجحافات بر خیزند. و نشان دهند که واقعا معتقدند که ایران متعلق به همه ایرانیان است.