اصلی ترین مانع تحقق آموزش به زبان مادری
اورمان
1 اسفند 1392
خوان بروسا شاعر کاتالونی زبان می گوید: » فرهنگ بهترین اسلحه بشر در مقابله با زور و ستم است، و من بدون زبانم فرهنگی ندارم، فرانکو و فاشیست هایش این مسئله را خیلی خوب می دانستند؛ آن ها سعی کردند که زبان مان را بگیرند، ولی شکست خوردند و اکنون این فرانکوست که مرده و از بین رفته است نه زبان کاتالان ».
فردا ۲۱ فوریه برابر با دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری است. این روز برای ترکمن ها از آن رو دارای اهمیت ویژه است، که آن ها از حق آموزش به زبان مادری خود محرومند. از نظر متخصصین زبان و زبان شناسی، محققین امور اجتماعی و روانشناسی، آموزش به زبان مادری هم به لحاظ انسانی و هم به لحاظ حقوقی یک حق مسلم شناخته شده است.
از نظر کارشناسان، زبان بخش جدائی ناپدیری از هویت یک فرد بشمار می رود. در واقع یک فرد، یک قوم و یا ملتی را نمی توان بدون زبان آن شناخت. زبان نه فقط نقش یک وسیله برای شناخت و ایجاد رابطه با محیط پیرامون است؛ بلکه مهمتر از آن ظرفی برای اندیشه و فرهنگ و آفرینش تفکر است. بر پایه چنین برداشتی است که سازمان ملل و دیگر سازمان های جهانی از آموزش به زبان مادری حمایت کرده و با تصویب قوانین و موازین بین المللی به این باور رسمیت بخشیده اند. در این رابطه می توان به قطعنامه شماره ۱٣٥ مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشاره کرد. در بندهای سوم و چهارم ماده ٤ این قطعنامه تصریح شده است که :
«٣ ـ ملل متبوع در صورت امکان باید اقدامات لازم را در این که افراد متعلق به اقلیت ها فرصت های مناسبی برای یاد گیری زبان مادری و یا دریافت قوانین و مقررات به زبان مادری خود داشته باشند ایجاد نمایند.»
«٤ ـ ملل متبوع در صورت امکان تمهیدات لازم را در زمینه تحصیل به زیان مادری و تشویق کسب معلومات تاریخی سنت ها، زبان و فرهنگی که در درون مرزهای آن اقلیت ها وجود دارد اعمال خواهند نمود.»
حقی که از سوی متخصصین، دانشمندان علمی و افکار بشردوست جهانی، اقوام و ملیت های غیر فارس ایرانی مسلم شناخته می شود در نزد صاحبان قدرت در ایران مورد انکار قرار گرفته و به عنوان "تهدید" و "توطئه" از آن یاد می کنند. هر چند حق آموزش به زبان مادری در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به شکلی ناقص در ماده های ۱٥ و ۱٩ مورد تأیید و تصریح قرار گرفته است. اما متأسفانه همین قوانین ابتر نیز طی ٣٥ ساله اخیر به دست فراموشی سپرده شده و مورد بی مهری قرار گرفته است.
در ماه های اخیر و به دنبال قرار گرفتن آقای حسن روحانی در پست ریاست جمهوری و وعده و وعیدهای انتخاباتی وی اکنون زمزمه های اجرای قانون مربوط به زبان مادری از زبان دولت مردان جمهوری اسلامی شنیده می شود. به عنوان مثال در هفته های اخیر آقای یونسی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت:"در نشست هایی که با وزیر آموزش و پرورش داشتیم قرار شد برنامه ای مدون شود تا این مسئله حل شود." وی همچنین خاطرنشان ساخت که " تدریس به زبان مادری ازجمله برنامه های آموزش و پرورش است و در حال انجام تحقیقات بر روی آن هستند، آموزش و پرورش زبان اقوام را تا مقطعی که لازم باشد برایشان تدوین می کند."
ملیت های غیر فارس از برنامه تدریس زبان اقوام در مدارس استقبال شایانی کردند و اشتیاق بی صبرانه خود را برای اجرای هرچه سریع تر آن ابراز نمودند. در این میان ، فرهنگستان زبان و ادب فارسی آب پاکی بر روند به اجرا در آمدن اصول قانون اساسی ریخت. به گزارش خبر گزاری ها در هفتم بهمن ماه ۱٣٩۲ وزیر آموزش و پرورش نشستی با رئیس و اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشته که در آن غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان و دیگر اعضای آن مخالفت خود را با این طرح دولت اعلام کرده و آن را "تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کمرنگ کردن این زبان" عنوان کرده اند.
در شرایطی که مصاحبه های آقای یونسی معاون ویژه ریاست جمهوری با خبرگزاری ها در مورد اجرای اصل ۱٥ قانون اساسی و آموزش زبان مادری اقوام در مدارس، فضای مثبتی را فراهم ساخته بود، اما دم خروس شوونیسم فارس از نشست وزیر آموزش و پرورش با فرهنگستان زبان فارسی سر برآورد. با توجه به تأخیر ٣٥ ساله اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ، هر آدم بی طرفی با دیدن این نمایشات در صداقت گفتار اربابان قدرت به تردید می افتد و از خود می پرسد که آیا آنها همچنان می خواهند اقوام و ملیت های غیر فارس را سربدوانند؟ و در عمل راهکار و اندیشه یکسان سازی و آسمیله کردن ملیت های غیر فارس ایران را که در ٩۰ ساله اخیر با قدرت تمام در ایران پیاده شده را پی بگیرند؟. به ویژه این سخنان آقای مجتبایی یکی از اعضای فرهنگستان که می گوید:"شکی ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است...انگلستان و کشورهای شمالی هستند که می خواهند این مسئله به ایران وارد شود." در همان راستا و تکرار همان اندیشه فرسوده و کهنه ای است که احیای زبان مادری را معادل تجزیه طلبی و وارداتی می بیند و معلوم نیست که اربابان قدرت در ایران چه وقت دست از انکار واقعیت بشویند.
کاش می شد ایشان و دیگر علمداران تک زبانی ـ تک فرهنگی کردن ایران راه دوری نرفته و نگاهی به کشورهای نزدیک مانند هندوستان و یا از آن هم نزدیکتر به وضع آموزش و تربیت در کشورهای افغانستان و ترکیه نظری می انداختند. از همه مهمتر انکار واقعیت نه تنها کمکی به حل روند معضلات جامعه بحران زده ایران نمی کند بلکه منجر به هدر دادن انرژی و سرمایه های انسانی و ملی گشته و بحران در جامعه را افزایش می دهد. واقعیت اجتماعی جامعه ایران را بایستی درتنوع قومی، تنوع زبانی، تنوع فرهنگی، تنوع مذهبی و تنوع ملیتی جستجو کرد. انکار این تنوع به شکل انحصاری شدن سیستم آموزشی در دست یک زبان، یک فرهنگ، یک قوم و یک مذهب و ایدئولوژی تا به امروز ادامه داشته است. این سیاست و اندیشه تاکنون اثرات و تبعات زیانبار و جبران ناپذیری بر رشد و توسعه و به طور کلی بر پیکر کشور وارد ساخته است. خلاصه این که اندیشه و سیاست یکسان سازی اصلی ترین مانع تحقق آموزش به زبان مادری است.
فردا ۲۱ فوریه برابر با دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری است. این روز برای ترکمن ها از آن رو دارای اهمیت ویژه است، که آن ها از حق آموزش به زبان مادری خود محرومند. از نظر متخصصین زبان و زبان شناسی، محققین امور اجتماعی و روانشناسی، آموزش به زبان مادری هم به لحاظ انسانی و هم به لحاظ حقوقی یک حق مسلم شناخته شده است.
از نظر کارشناسان، زبان بخش جدائی ناپدیری از هویت یک فرد بشمار می رود. در واقع یک فرد، یک قوم و یا ملتی را نمی توان بدون زبان آن شناخت. زبان نه فقط نقش یک وسیله برای شناخت و ایجاد رابطه با محیط پیرامون است؛ بلکه مهمتر از آن ظرفی برای اندیشه و فرهنگ و آفرینش تفکر است. بر پایه چنین برداشتی است که سازمان ملل و دیگر سازمان های جهانی از آموزش به زبان مادری حمایت کرده و با تصویب قوانین و موازین بین المللی به این باور رسمیت بخشیده اند. در این رابطه می توان به قطعنامه شماره ۱٣٥ مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشاره کرد. در بندهای سوم و چهارم ماده ٤ این قطعنامه تصریح شده است که :
«٣ ـ ملل متبوع در صورت امکان باید اقدامات لازم را در این که افراد متعلق به اقلیت ها فرصت های مناسبی برای یاد گیری زبان مادری و یا دریافت قوانین و مقررات به زبان مادری خود داشته باشند ایجاد نمایند.»
«٤ ـ ملل متبوع در صورت امکان تمهیدات لازم را در زمینه تحصیل به زیان مادری و تشویق کسب معلومات تاریخی سنت ها، زبان و فرهنگی که در درون مرزهای آن اقلیت ها وجود دارد اعمال خواهند نمود.»
حقی که از سوی متخصصین، دانشمندان علمی و افکار بشردوست جهانی، اقوام و ملیت های غیر فارس ایرانی مسلم شناخته می شود در نزد صاحبان قدرت در ایران مورد انکار قرار گرفته و به عنوان "تهدید" و "توطئه" از آن یاد می کنند. هر چند حق آموزش به زبان مادری در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به شکلی ناقص در ماده های ۱٥ و ۱٩ مورد تأیید و تصریح قرار گرفته است. اما متأسفانه همین قوانین ابتر نیز طی ٣٥ ساله اخیر به دست فراموشی سپرده شده و مورد بی مهری قرار گرفته است.
در ماه های اخیر و به دنبال قرار گرفتن آقای حسن روحانی در پست ریاست جمهوری و وعده و وعیدهای انتخاباتی وی اکنون زمزمه های اجرای قانون مربوط به زبان مادری از زبان دولت مردان جمهوری اسلامی شنیده می شود. به عنوان مثال در هفته های اخیر آقای یونسی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت:"در نشست هایی که با وزیر آموزش و پرورش داشتیم قرار شد برنامه ای مدون شود تا این مسئله حل شود." وی همچنین خاطرنشان ساخت که " تدریس به زبان مادری ازجمله برنامه های آموزش و پرورش است و در حال انجام تحقیقات بر روی آن هستند، آموزش و پرورش زبان اقوام را تا مقطعی که لازم باشد برایشان تدوین می کند."
ملیت های غیر فارس از برنامه تدریس زبان اقوام در مدارس استقبال شایانی کردند و اشتیاق بی صبرانه خود را برای اجرای هرچه سریع تر آن ابراز نمودند. در این میان ، فرهنگستان زبان و ادب فارسی آب پاکی بر روند به اجرا در آمدن اصول قانون اساسی ریخت. به گزارش خبر گزاری ها در هفتم بهمن ماه ۱٣٩۲ وزیر آموزش و پرورش نشستی با رئیس و اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشته که در آن غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان و دیگر اعضای آن مخالفت خود را با این طرح دولت اعلام کرده و آن را "تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کمرنگ کردن این زبان" عنوان کرده اند.
در شرایطی که مصاحبه های آقای یونسی معاون ویژه ریاست جمهوری با خبرگزاری ها در مورد اجرای اصل ۱٥ قانون اساسی و آموزش زبان مادری اقوام در مدارس، فضای مثبتی را فراهم ساخته بود، اما دم خروس شوونیسم فارس از نشست وزیر آموزش و پرورش با فرهنگستان زبان فارسی سر برآورد. با توجه به تأخیر ٣٥ ساله اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ، هر آدم بی طرفی با دیدن این نمایشات در صداقت گفتار اربابان قدرت به تردید می افتد و از خود می پرسد که آیا آنها همچنان می خواهند اقوام و ملیت های غیر فارس را سربدوانند؟ و در عمل راهکار و اندیشه یکسان سازی و آسمیله کردن ملیت های غیر فارس ایران را که در ٩۰ ساله اخیر با قدرت تمام در ایران پیاده شده را پی بگیرند؟. به ویژه این سخنان آقای مجتبایی یکی از اعضای فرهنگستان که می گوید:"شکی ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است...انگلستان و کشورهای شمالی هستند که می خواهند این مسئله به ایران وارد شود." در همان راستا و تکرار همان اندیشه فرسوده و کهنه ای است که احیای زبان مادری را معادل تجزیه طلبی و وارداتی می بیند و معلوم نیست که اربابان قدرت در ایران چه وقت دست از انکار واقعیت بشویند.
کاش می شد ایشان و دیگر علمداران تک زبانی ـ تک فرهنگی کردن ایران راه دوری نرفته و نگاهی به کشورهای نزدیک مانند هندوستان و یا از آن هم نزدیکتر به وضع آموزش و تربیت در کشورهای افغانستان و ترکیه نظری می انداختند. از همه مهمتر انکار واقعیت نه تنها کمکی به حل روند معضلات جامعه بحران زده ایران نمی کند بلکه منجر به هدر دادن انرژی و سرمایه های انسانی و ملی گشته و بحران در جامعه را افزایش می دهد. واقعیت اجتماعی جامعه ایران را بایستی درتنوع قومی، تنوع زبانی، تنوع فرهنگی، تنوع مذهبی و تنوع ملیتی جستجو کرد. انکار این تنوع به شکل انحصاری شدن سیستم آموزشی در دست یک زبان، یک فرهنگ، یک قوم و یک مذهب و ایدئولوژی تا به امروز ادامه داشته است. این سیاست و اندیشه تاکنون اثرات و تبعات زیانبار و جبران ناپذیری بر رشد و توسعه و به طور کلی بر پیکر کشور وارد ساخته است. خلاصه این که اندیشه و سیاست یکسان سازی اصلی ترین مانع تحقق آموزش به زبان مادری است.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی