منافع ملی چیست؟
ر.اجانلی
هیچ نیرویی در ایران نیست که با منافع ملی ایران "مخالف" باشد. از سران و رهبران جمهوری اسلامی تا افراد و احزاب و گروه های سیاسی، جملگی دستکم در حرف آشکارا از منافع ملی دفاع می کنند. به عنوان نمونه خامنه ای و دیگر مسئولین حمهوری اسلامی بار ها اعلام نمودند که دستیابی به انرژی هسته ای به هرقیمتی منطبق با منافع ملی ایران است.
جبهه ملی در اعلامیه ای با عنوان " منافع ملی ایران در کجا قرار دارد" در 5 اکتبر 2005 چنین می نویسد: «رژیم آخوندی 27 سال است که منافع ملی مردم ایران را در جهت حفظ منافع و بقای خود قربانی کرده است.»
جبهه ملی در اعلامیه ای با عنوان " منافع ملی ایران در کجا قرار دارد" در 5 اکتبر 2005 چنین می نویسد: «رژیم آخوندی 27 سال است که منافع ملی مردم ایران را در جهت حفظ منافع و بقای خود قربانی کرده است.»
مهندس عباس امیر انتظام نیز در آخرین بیانیه ای که با عنوان 26 سال: زمانی برای آموختن منتشر کرد چنین میگوید «ملت ایران حق دارد ...از تکنولوژی هسته ای در راستای منافع ملی خود بهره مند شود ولی این امر باید محاسبه شود وزیان این کار و با نظارت دقیق نمایندگان مردم ایران و در فضای بدون التهاب و تنش داخلی و خارجی صورت گیرد.» و باز در همانجا گفته می شود که «حکومتگران حق ندارند احساسات ملی و استقلال طلبانه ایران را وسیله ای برای چپاول ثروت ملی قرار داده و با منحرف کردن افکار عمومی از زندگی مصیبت بار اقشار آسیب پذیر و زحمتکشان و نقض گسترده حقوق بشر ماجراجویی هسته ای را به یک مسأله ملی تبدیل کرده و هزینه ماجراجویی خود را به ملت ایران تحمیل کنند.»
مهردادمشایخی در گفتگویی با آرشین ایرانی (سایت اتحاد جمهوری خواهان یکشنبه 11 اردیبهشت 1384) می گوید که «رویکرد جدید دولت امریکا و تهدیداش به شدت منافع ملی ایران را تحت تأثیر قرار داده است.» وی در روشن ساختن "منافع ملی" می گوید که «تمامیت ارضی که یکی از مهمترین جلوه های حساسیت ملی است.» وی در بخشی از گفتگو هایش نیز می گوید« باید هشیار بود که حساسیت به منافع ملی به تعصب ملی و نادیده گرفتن حقوق اقلیت قومی در ایران نینجامد.» هیات سیاسی – اجرائی اتحاد جمهوریخواهان ایران در 11فوریه 2006 طی مقاله ای می نویسد «سیاست اتمی جمهوری اسلامی منافع و امنيت ملی ايران را به خطر انداخته است»
نگاهی گذرا به موضع گیر های شخصیت های سیاسی و اجتماعی، مقالات و بیانیه ها و قطعنامه های احزاب و سازمان ها و گروه های سیاسی مختلف از چپ تا راست، از سلطنت طلب و مشروطه طلب تا جمهوریخواه، از ناسیونالیست ها و سوسیالیست ها وکمونیست ها تا مجاهدین و اسلامیون خلاصه همه و همه خود را معتقد و مدافع منافع ملی ایران می دانند. اما آیا براستی به این ادعا ها می توان باور داشت؟ حقیقت و یا جعل بودن این ادعا ها را از کجا و چگونه می توان دریافت؟
منافع ملی
منافع ملی مقوله ای است که تعریف ثابتی از آن ارائه نشده است. این مقوله با پیدایش ملت ـ دولت پدید آمد از این رو منافع ملی رابطه ای شناخته شده و روشن با سازه های دولت ملی دارد. بنا براین هرگاه دولت ملی به شکل ناقص و عقب مانده شکل گیرد مفهوم منافع ملی ناروشن و ناقص خواهد بود. منافع ملی رابطه مستقیمی با هویت ملی دارد. هویت ملی عوامل به هم پیوستگی و هم گونی اجتماعی را در یک جامعه فراهم می سازد. هویت ملی در قانون اساسی که توافق آگاهانه، خردمندانه و انسانی شهروندان آزاد کشور را تجلی میدهد، بازتاب می یابد. از این منظر منافع ملی محدود به چارچوبی حقوقی است.
منافع ملی یک مفهوم مجرد و گنگ نبوده بلکه دارای مؤلفه هایی است از جمله، علیرغم این که یک مفهوم کلی و به هم پیوسته است، در امور مادی، فرهنگی، سیاسی تجلی خود را نشان می دهد، دربر گیرنده منافع تک تک شهروندان است و هیچ استثنایی را بر نمی تابد، قابل سنجش و ارزش گذاری است. منافع ملی ناظر بر دستیابی به جایگاه مناسب و مطلوب در روایط بین المللی به منظور مشارکت مؤثر در تصمیم گیری های منطقه ای و جهانی است.
یافتن نشانه های منافع ملی در ایران بسیار دشوار است. در ایران به دلیل ناقص و عقب مانده بودن ساختارهای ملی، منافع ملی نیز در زیر انبوهه ای از تابو ها و پندارهای مذهبی و قومی مدفون مانده است. پروژه ملت ـ دولت در ایران بنا به اراده نیروهای بیگانه و از طریق زور و اجبار توسط دست نشاندگان انگلیس آغاز گردید. در طول بیش از هشتاد سال نتوانست روند طبیعی خود را بازیابد. بعد از انقلاب اسلامی 57 این روند دستخوش پیچیدگی های بازهم بیشتری گردید. انقلاب اسلامی مسئله هویت را که بسیاری می پنداشتند موضوعی روشن و حل شده است، از نو در دستور کار گذاشت.
قانون اساسی جمهوری اسلامی علیرغم برخی مفاد مثبت آن، سند وفاق و اتحاد شهروندان و ملیت های ساکن ایران نیست. این سند اساسا بیانگر منافع یک قشر مذهبی، شیعه اثنی عشری، و در رأس آن ولی فقیه است. این قانون خصلت ایدئولوژیک تمام عیار دارد. و نوع نظام حکومتی را بر مبنای ایدئولوژی خود تعیین می نماید.بنیان این سند بر تبعیض و نابرابری پی افکنده شده است. بنابراین فریاد دفاع از منافع ملی مسئولان جمهوری اسلامی همانا دفاع از موجودیت وبقای حکومت شان است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی علیرغم برخی مفاد مثبت آن، سند وفاق و اتحاد شهروندان و ملیت های ساکن ایران نیست. این سند اساسا بیانگر منافع یک قشر مذهبی، شیعه اثنی عشری، و در رأس آن ولی فقیه است. این قانون خصلت ایدئولوژیک تمام عیار دارد. و نوع نظام حکومتی را بر مبنای ایدئولوژی خود تعیین می نماید.بنیان این سند بر تبعیض و نابرابری پی افکنده شده است. بنابراین فریاد دفاع از منافع ملی مسئولان جمهوری اسلامی همانا دفاع از موجودیت وبقای حکومت شان است.
امروز احزاب، سازمان ها و رهبران و شخصیت های مختلف هر یک بنا به ظرفیت های سیاسی و فکری، درک و شعور اجتماعی خود تعریفی از مقوله منافع ملی ایران ارائه می دهند که منطبق بر امیال و آرمان های گروهی و حزبی و فکری شان است. به همین دلیل است که در ایران به تعداد احزاب سیاسی و گروه های قومی و فرقه های مذهبی، منافع ملی وجود دارد.