۱۳۹۴-۰۲-۰۹

سوغات فرنگ یا ...

ر. اجانلی
7 اردیبهشت 1394

وبلاگ "مداد شکسته" یکی از معدود وبلاگ های تورکمن صحرا ست که تلاش می کند در عرصه تولیدات فکری و فرهنگی به سهم خود نقش ایفا کند و این تلاش به راستی جای تقدیر و تحسین دارد. طی این مدت شاهد مطالب انتقادی و اجتماعی و فرهنگی بسیار جالبی از سوی این وب لاگ بودیم، به عنوان مثال می توان به "گستاخ"، "مولود خوانی" ، "آب شفا بخش"، "سقوط"، "اسیر سرنوشت" و ... اشاره کرد. اما آخرین نوشته این وبلاگ که به صورت داستان با عنوان "سوغات فرنگ" ارائه شده بر خلاف نوشته های قبلی مروج فکری عقب مانده و سنتی است، از این رو بی جهت ندیدم که تأملی گذرا و کوتاه به این داستان و نگرش حاکم بر آن داشته باشم. پرواضح است که هدف از این نگارش نه کوبیدن بلکه نقد فکر است چرا که نقد، حکم خیش را برای زمین اندیشه دارد.

#########################
عموما سوغاتی یک چیز خوب و خوشایندی است. وقتی خواننده عنوان داستان را می خواند بی درنگ منتظر یک چیز خوب می شود. یک چیز خوب از "فرنگ"!! . اما خواننده با خواندن سطور اولیه داستان در می یابد که انتظار یک سوغاتی خوب انتظار عبثی است.
نویسنده، داستان را با ادا و اطوارهای کامبیز به عنوان سمبل فرنگ و شخصیت اصلی داستان شروع می کند. و در ادامه تلاش می کند که چهره زشت زندگی ندارها را در مقایسه با رفاه داراها در ۱۸ پاراگراف به نمایش بگذارد، از این جنبه مثل همه داستانی هایی است که در این ردیف نوشته شده اند. داستان از خیابانهای لوکس و زیبا وازدرختهای سبز و گل های با طراوت، کوچه های تمیز و خانه ها ی همیشه گرم، آدمهای شیک پوش شمال شهر تعریف می کند و به همین سان رفتار های حاج خانم دارا را تمیز و با فرهنگ نشان می دهد مثلا رساندن عالیه به خانه اش و یا دلسوزی او که عالیه شب عید پیش خانواده اش بماند و یا حتی علت اخراج عالیه از کار ظاهرا از روی احساس "مسئولیت" حاج خانم توضیح داده می شود. در مقابل نویسنده به انسان های جنوب شهر نگاهی تحقیر آمیز دارد. به عنوان نمونه اکبر بقال که «نیشش را مثل گرگ نشان عالیه می دهد» و با حرف ها و بوی دهان سیر خورده اش حال عالیه را به هم می زند. و یا نگاه پروین زن همسایه را به نگاه «یک جغد پیر» تشبیه می کند.
مشکل نویسنده ی داستان به تصویر کشیدن فقر و بیچارگی پایین شهری ها و زندگی تجملی و راحت بالا شهری ها نیست، او مشکل دیگری دارد. مشکل غربزدگی. او برای توضیح و حل این مشکل زیرکانه خانه خرابی و ذلت فقرا و تجملات پروتمندان را دستاویز قرار می دهد و کامبیز این نماد فرنگ، نماد غربزدگی را به انحا گوناگون در هم می کوبد. کامبیز را که «در فرنگ درس موسیقی می خواند» «مطرب و یا نوحه خوان» معرفی میکند.
نویسنده با مهارت تمام خواننده اش را تا پایان داستان با خود همراه کرده و با باز کردن پاکت و برگ داخل آن خواننده را غافلگیر می کند. اما این پایان ماجرا نیست. راز داستان با نوشته ای که در این برگ کاغذ است، برملا می شود "عالیه خانم با سپاس از زحمات شبانه روزی شما و خدمات صادقانه ای که به این خانواده کردید ، به اطلاع میرسانم که دیگر نیازی به خدمت شما در این منزل نیست با توجه به سن و سال شما ، و بازگشت کامبیز خان به منزل صلاح در این است که در جایی دیگر مشغول شوید..." یعنی علت خانه خرابی عالیه و برهم ریختن تمام آرزوهای او بازگشت کامبیز خان است، کامبیزی که سمبل و نمادغرب است.
همانگونه که اشاره رفت درونمایه و هسته ی اصلی داستان بر محور یک موضوع می چرخد، غرب ستیزی. تفکر غرب ستیزی سال ها قبل توسط جلال آل احمد و دکتر شریعتی تئوریزه شده و به راهنمای عمل بسیاری از روشنفکران معاصر ایران در آمد. امروز می بینیم که هنوز به حیات خود ادامه می دهد. و قلم بدستان ما کماکان مشغول باز تولید این اندیشه هستند. اندیشه ای که در عمل آب به آسیاب سنت پرستی و استبداد می ریزد. "سوغات فرنگ" یک نمونه ونه آخرین آن است.
من موافق غرب پرستی نیستم ولی این را همه می دانند که علم، اندیشه و تکنولوژی با نام غرب گره خورده است و رشد و پیشرفت و دستاوردهای امروز جامعه بشری مدیون تلاش های همین اندیشمندان و محققین غربی است. بنابر این به جای دمیدن بر آتش تنور غرب ستیزی و غرب زدگی، به جای کوبیدن بر طبل جهالت و کمک به استمرار فقر فرهنگی، به خود آییم و اندر احوال خود اندکی تأمل کنیم.

۱۳۹۴-۰۱-۳۰

درباره کتاب ترکمن ها در عصر امپریالیسم - (همراه با فرازهایی ازاین کتاب )

ر. اجانلی
29 فروردین 1394


 

"ترکمن ها درعصر امپریالیسم" یک اثر تحقیقی در باره تاریخ و مبارزات ملت ترکمن در قرن نوزدهم میلادی می باشد. این پژوهش توسط پروفسور محمت سارای به منظور اخذ درجه دکترا صورت گرفته و در آوریل سال ۱٩۷۸ به بخش "مطالعات مربوط به روسیه و اروپای شرقی" کالج دانشگاه سووان سی (بریتانیا) تسلیم و در ٢٥ ماه می همان سال به تصویب رسیده است.
آقای قدیروردی رجایی برگردان این کتاب را به زبان فارسی به نحو شایسته ای به انجام رسانده و در تابستان ۱۳۷۸ در دو هزار نسخه آن را منتشر کرده است.
این کتاب اثری مستند و خواندنی است که نگارنده تمام تلاش خود را برای پرهیز از یکسویه نگری به تاریخ و رویدادهای تاریخی بکار گرفته و کوشیده است دیدگاههای خود را بر اسناد تاریخی و مدلل استوار نماید. این اثر تاریخی به خواننده خود اطلاعات وسیع ومستند در باره ترکمن های قرن ۱٩ میلادی بدست می دهد. مترجم در این رابطه به نکته جالبی اشاره می کند:«مطالعه این کتاب برای خواننده محترم روشن خواهد کرد ترکمن ها، که در طول تاریخ توسط میسیون های غربی و حتی بعضی نویسندگان خودی یاغی، غارتگر،...قلمداد شده اند، تا چه حد مورد ظلم قرار گرفته اند.
کتاب مشتمل بر دوازده بخش است و نویسنده بجای مقدمه به طرح نکات عمده و معرفی منابع مورد استفاده پرداخته است. پایان کتاب حاوی یک مؤخره، لیست منابع، اندیکس، و نقشه ها می باشد. دکتر محمت سارای در توضیح معرفی منابع می نویسد:
"مطالعه منابع تاریخ ترکمن ها به اندازه تاریخ حقیقی آنها جالب و رنگارنگ است. برای مطالعه دقیق تاریخ ترکمن ها در قرن هجدهم و بخصوص قرن نوزدهم آگاهی از تاریخ باستانی ترکمن ها ضرورت دارد. بنابراین، برای این کار، مطالعه منابع قدیمی ترکمن ها اقتضا می کند. هر چند پژوهش های گسترده در این زمینه، مخصوصا به زبان ترکی صورت گرفته، منابع اصلی تاریخ قدیم ترکمن ها می بایستی باز هم از نو مورد بررسی قرار گیرد. منابع قدیمی ترکمن ها عبارتند از: "کتیبه های اورخون"، "قوتاد قوبیلیک" و شرح یا ترجمه های مختلف از داستان "اوغوزخان". این منابع اطلاعات فراوان، مخصوصا در باره ساختار سیاسی و اجتماعی ترکمن ها بدست می دهد.اما متأسفانه مورد غفلت قرار گرفته اند."
نویسنده معتقد است که کتاب "جنگ نامه" اثر عبدالستار قاضی یکی از مهمترین منابع قرن نوزدهم تاریخ ترکمن است. کتاب جنگ نامه به نظم نگاشته شده و حاوی اطلاعات مهم و مفید درباره سیاست های داخلی و خارجی ترکمن ها در دهه ۱۸٥۰ می باشد .
دکتر محمت سارای در تدوین پژوهش خود علاوه بر منابع و آثار قدیم و جدید ملت ترکمن از اسناد و آرشیوهای بریتانیا، روسیه، ترکیه و ایران نیز بطور گسترده سود جسته است. این روش باعث شده است ارزش سندی نوشته در درجه فوق العاده بالایی قرار گیرد.
در بخش های اولیه مؤلف به بررسی تاریخ باستانی و ریشه های تاریخی ترکمن ها می پردازد. موقعیت جغرافیایی و اقلیمی آنها را به تخلیص شرح می دهد. از نقطه نظر جمعیتی نیز به قبایل و تقسیمات قبیله ای ترکمن ها مروری می کند. به جنگ های قبیله ای و جنگ های ایران با ترکمن ها نیز بگونه ای مستند اشاره می کند.
در بخش سوم کتاب، ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ترکمن ها مورد بحث و مداقه قرار می گیرد. مؤلف در بحث مربوط به ساختار سیاسی جامعه ترکمن به نقل از کولونی می نویسد: «در میان هیچ ملتی "فخر به اصالت" قوی تر از ترکمن ها نیست.» و به نقل از ج. ای. مارکوف چنین می نگارد: «آن ها(ترکمن ها) در بین خودشان شعار اتقلابی فرانسه یعنی "آزادی، برابری" را رعایت می کردند. هر ترکمن ارباب چادر خودش بود و برده هیچ مرد دیگری نبود.» و رونالد تامسون نوشته است که «ترکمن ها از همدیگر دزدی نمی کردند. رؤسا، ریش سفیدان و همه قبایل در یک وضع کاملا مساوی زندگی می کردند.»
یکی از موضوعات مورد بحث نویسنده، موضوع آلامان ها یا گروه های مهاجم است. محمت سارای برداشت ها و تعبیرات غربی ها و منابع روسی از آلامان را نادرست و اشتباه دانسته و می نویسد:«تا اواسط قرن نوزدهم ترکمن ها به منظور دفاع از خودشان و حمله کشورهای متخاصم تحت رهبری یک سردار به تشکیل گروه مهاجم بنام آلامان اقدام میکردند.»
ترکمن ها علیرغم قدمت تاریخی و باستانی خود نه دارای حکومت مرکزی خاصی بوده اند و نه اینکه داری قوانین مدون، نه صاحب ارتش منظم و نه دارای سیستم مالیاتی! معذلک توانسته اند موجودیت خود را علیرغم تهاجمات دشمنان قدرتمند حفظ کنند. راز و رمز این بقا چیست؟ دکتر محمت سارای پاسخ این راز را در توره می حوید. وی به نقل از "قوتادقوبیلیک" می نویسد:«توره یعنی عدالت، دانش و عقل. توره رییس حساس است. هنگام اعمال سیاست و حکومت کشور توره هرگز تمایلات شخصی را در قضاوت امور دخالت نمی دهد. انسان ها را بطور کلی در نظر دارد! بنابراین در دنیا همچون ماه و خورشید نورافشانی می کند. شدت نور توره در همه جا یکسان است. همه را با برابری کامل در نظر دارد.»
نویسنده "قوتادقوبیلیک" یوسف حاجب در تشریح و توصیف توره چنین می گوید:«اگر یک شئی روی سه پایه قرار بگیرد نمی افتد. هر سه پایه باید راست باشد تا آن شئی محکم بایستد. اگر یکی از پایه ها کج یا نادرست باشد روی دو پایه دیگر نمی تواند بایستد، می افتد. یکی از این پایه ها گونیلیک(عدالت)، دیگری توزلک(برابری) و آخری اوزلوک (مهربانی ویاوری) می باشد. اگر پادشاه (مدیریت) کشوری بر این سه اصل نباشد، آن کشور به آسانی مضمحل می شود.»
محمود کاشغری نویسنده "دیوان لغات" در مورد توره چنین نوشته است:«اگر خشونت از در وارد شود توره از پنجره بیرون می رود و دولت ممکن است رو به زوال بگذارد اما توره باقی می ماند.»
دکتر محمت سارای در مورد نشانه های توره در میان ترکمن ها چنین می گوید:«برابری که یکی از اصول اولیه توره بود، همیشه در میان ترکمن ها وجود داشته است. رؤسای آن ها، بزرگانشان و افراد قبیله همگی بر اساس برابری کامل زندگی می کردند. یکی دیگر از اصول توره عدالت است که تا حد معینی در میان ترکمن ها وجود داشت...»
نویسنده کتاب ترکمن ها درعصر امپریالیسم علیرغم استناد به منابع متعدد و متنوع در مورد توره، استناد به شاعر بزرگ ترکمن، مختومقلی پراغی را فراموش کرده است که گفته بود:
بگ توره آق ساقال یوردینگ ایه سی
گوران توتار گوزل ایلی تورکمنینگ دکتر محمت سارای با طرح پرسش هایی مانند "ترکمن ها چگونه توانستند قرن های متمادی توره خود را خالص نگهدارند؟...موضوع بحث توره را همچنان باز می گذارد.
نویسنده در ادامه بحث، مسایلی نظیر نظام حکومتی و سازمان نظامی و رهبری در میان ترکمن ها را مرد بحث قرار می دهد و به معرفی تنی چند از رهبران ترکمن از جمله کوشید خان و نوربردی خان می پردازد.
بخش های چهارم و پنجم کتاب به شرح در گیری های ترکمن ها با ایرانی ها و خیوه ای ها در سال های ۱۸۰۰ تا ۱۸٦۰ اختصاص دارد. بخش های باقی مانده کتاب عمدتا سیاست های تجاوزکارانه روسیه و مقاومت ومبارزه ترکمن ها علیه آنها را مورد کنکاش قرار می دهد.
محمت سارای کتاب خود را با نتیجه گیری زیر به پایان می برد:
«ترکمن ها در تاریخ پر ماجرایشان، در میدان نبرد ملل کوچک آسیای مرکزی، از زمان مهاجرت اکثریت مردم شان، اوغوز ها، به غرب در قرن یازده و دوازده، توانسته بودند بقای خود را حفظ کنند. آن ها توانستند شخصیت ملی خودشان را هم ،در سایه نامکتوب توره، محافظت نمایند.
ر.اجانلی
می ٢۰۰٦


فرازهایی از کتاب "ترکمن ها در عصر امپریالیسم"
مردم ترکمن که قبل از پذیرش دین اسلام در قرون دهم و یازدهم با نام اوغوز شناخته می‌شدند، در مکانی به مساحت تقریبا ۱۰۰۰۰ میل مربع بین رود آمو دریا،...،ترکمنستان، افغانستان، منطقه هرات، استان‌های خراسان و استرباد اسکان داشتند. این کشور، ترکمنستان نامید میشد. مناطق اصلی‌ آن عبارت بودند از: مان قیشلاق، اوست یورت، اوز بوی، کپت داغ و اترک، واحدهای ... و مرغاب و منطقه وسیع به نام قاراقوم (کویر سیاه)./ ترکمنها در عصرامپریالیسم، بخش ۱، صفحه ۱
پیش از غلبه روس‌ها جمعیت ترکمنستان در حدود ۱۱۵۰۰۰۰ نفر بود. / ترکمنها در عصر امپریالیسم، بخش ۱، صفحه ۹
نام اوغوز اولین بار اوایل قرن هشتم بعد از میلاد به زبان ترکی‌ در کتیبه هایی کشف شده در مغولستان ظاهر میشود. در این کتیبه‌ها خاقان ترک اوغوز‌ها را به عنوان مردم خود معرفی‌ می‌کند./ ترکمنها در عصر امپریالیسم، بخش ۱، صفحه ۱۷
نام ترکمن اولین بار در اواخر قرن دهم ظاهر شد. بررسی‌ اصل و معنی‌ کلمه ترکمن نشان میدهد که اوغوز‌های غیر مسلمان، اوغوز‌های مسلمان را ترکمن می‌نامیدند.
بعدها، نام ترکمن فقط بوسیله اوغوز‌ها به کار رفت، هرچند که نام اجدادی خود را فراموش نکردند. حوادث نیمه دوم قرن دهم و بخش اول قرن یازدهم نقش مهمی در تاریخ اوغوز‌ها ( ترکمن ها) بازی کرد. این حوادث شامل گرویدن آنها به اسلام و ظهور سلسله‌ سلجوقی بود. در این زمان اوغوز‌ها خان نداشتند، بلکه یابقو ( شاه) داشتند./ امپریالیسم، بخش ۲، صفحات:۱۸، ۱۹
نقل مکان‌های مردم ترک تا حدودی ناشی‌ از احتیاج چادر نشینان به تصرف زمین‌های مزروعی و تا اندازه ایی هم به علت درگیری در میان خودشان برای تصاحب چراگاه‌ها بود. .... ترکمن‌ها به سمت غرب سرازیر شدند و زمین‌های اوغوز ( اوز ) مانقیشلاق را تصرف کردند و در آنجا چشمه‌ها و چرگاه‌ها یافتند. / امپریالیسم، بخش ۲، صفحه ۲۰
اکثر ترکمن‌ها که دنباله رو سلجوق‌ها بودند به سوی غرب مهاجرت کردند. باقی‌ که نیروی تحلیل رفته ایی بود، در آسیای مرکزی، در نواحی مانقیشلاق، ماورا النهر و خراسان ماندند. / امپریالیسم، بخش ۲، صفحه ۲۲
الف- ساختار اقتصادی ترکمن ها:
بیش از نیمی از جمعیت ترکمن‌ها اسکان یافت بودند و بقیه به شیوه چادر نشینی زندگی‌ میکردند. بنابرین اقتصاد آنها بر پایه کشاورزی و دامداری استوار بود. به همین علت به دو گروه شغلی‌ تقسیم می‌شدند: چومور ( اسکان یافته ) که اکثرا به کشاورزی اشتغال داشتند و چاروا ( چادر نشین ) که عمدتا گلّه دار بودند. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۲۹
چومور و چاروا دارای مشکلات مخصوص به خود بودند، برای چومور‌ها آب و آبیاری مشکل عمده محسوب میشد و برای چاروا‌ها مرتع و ییلاق. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۲۹
(۱ . کشاورزی ۲. دامداری ۳. ماهیگیری ۴. صنایع دستی‌ و منابع طبیعی ۵. بازرگانی و تجارت ۶. واردات و صادرات ۷. مالیات)
حیات کشاورزی ترکمن‌ها ( چومور‌ها ) به دو قسمت وابسته بود. در نوع اول، کشاورزی دیم وابسته به باران بود. ........ در نوع دوم (که زمین‌ها در مسیر رودخانه‌ها قرار داشت) کشت وابسته به آب و آبیاری بود. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحات ۳۰،۳۴
چادر نشینان ( چاروا ها) بین ماه‌های مارس و مه‌ برای گذراندن فصل تابستان به ییلاقات ( تپه‌ها و کوه‌های پست ) پناه می‌بردند و در ماه اکتبر بازگشت برای گذراندن زمستان به دره‌ها رو می‌‌آوردند. /امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحات ۳۳، ۳۴
ترکمن هایی که در خط ساحلی دریای خزر زندگی‌ میکردند، به ماهیگیری اشتغال داشتند. رود‌های اترک، گرگان،، قره سو و خلیج حسنقلی مکان‌های مناسبی برای ماهیگیری محسوب میشد. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۳۶
غیر از محصولات کشاورزی، دامی و ماهیگیری، ترکمن‌ها از صنایع دستی‌ و منابع طبیعی کشور خود هم در آمد داشتند. .... مهمترین دست ساخت آنها چادر ( آلاچیق)، چوب بستی مشبک که با نمد پشمی پوشانده میشد، قالی، زین، خورجین، تجملات ‌اسب، ظروف کره گیری، خیک، البسه و رختخواب پوستی‌ بود./ امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۳۷
ترکمن‌ها در ترکمنستان و با کشورهای همجوار در سطح وسیعی به بازرگانی و تجارت اشتغال داشتند. آنها به بازارهای محلی رو میاوردند و کاروان هایی را به خیوه، بخارا، هرات و ایران روانه میساختند و پس از فروش و مبادله کالا‌های خود از آنجا اجناس و محصولات مورد نیاز خود را خریداری میکردند. تجارت داخلی ترکمن‌ها در روستا، شهر و بازار‌های قبیله ایی صورت میگرفت. بزرگترین و مطلوبترین بازار‌هایشان در مرو و استر آباد بود. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحات ۳۸ ،۳۹
در تاریخ تجاری ترکمن، ترکمن‌های جعفر بای قبیله یموت فعالترین تجار ترکمن بودند. آنها نه تنها در خشکی تجارت میکردند، بلکه تجارت دریائی بحر خزر را هم در دست داشتند. /امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۴۲
واردات و صادرات: از پیش از غلبه روس‌ها بر ترکمنستان رقمی‌ رسمی‌ راجع به تجارت کاروانی ترکمن‌ها و صادرات و واردات آنها به کشورهای مجاور وجود ندارد. (اما این ارقام از سال ۱۸۸۶ به بعد وجود دارد. ) / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۴۶
مالیات: در میان ترکمن‌ها اخذ مالیات بدلیل نبود حکومتِ مرکزی معمول نبود. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۴۷
ب- ساختار سیاسی جامعه ترکمن:
۱- ظاهر فیزیکی‌ ترکمن ها: ظاهر فیزیکی‌ ترکمن‌ها با سایر مردم ترک زبان آسیای مرکزی و ایرانی‌‌ها کاملا متفاوت بود. آنها به علت داشتن قد بلند و بدن ورزیده ممتاز بودند. .... شاید زندگی‌ سخت این مردم نیمه چادر نشین و عدم وجود وسایل عیاشی بیانگر این مطلب باشد که سبب میشد اکثر کودکان ضعیف قبل از رسیدن به سنّ بلوغ از بین بروند.
۲- رفتار و شخصیت آنها: اکثرا، ترکمن‌ها آزاده، درستکار و میهمان نواز بودند. اکثر سیاحان و میسیونر هایی که با ترکمن‌ها برخورد کردند، شخصیت نیکویی آنها را ستوده اند. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۴۸
۳ - خانواده و زندگی‌ خانوادگی: ترکمن‌ها بسیار شیفته خانواده‌های خود بودند. با زنان به خوبی رفتار می‌‌شد و آنها مورد احترام شوهرانشان بودند. در میان ترکمن‌ها بیش از یک زن داشتن به اندازه سایر ترکان مسلمان آسیای مرکزی متداول نبود. فقط خان متنفذ یا بگ‌ها دو یا سه زن داشتند. به طور کلی‌، ترجیح میدادند که بچه هایشان با بچه‌های دوستان خود ازدواج نمایند./ امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۵۱
۴- مذهب آنها: ترکمن‌ها مسلمانان حنفی مذهب بودند. اما نفوذ اسلام در میانشان به آن شدت نبود که بین سایر ملل آسیای مرکزی رواج داشت. آنها با اشتیاق به قرائت قرآن گوش میکردند و تحت تاثیر قرار می‌گرفتند اما معنی‌ آن را نمیفهمیدند و حرکات ظاهری مراسم عبادت را کاملا کافی‌ به حساب میاوردند. ./ امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۵۲
۵- آلامان‌ها یا گروه‌های مهاجم: تا اواسط قرن نوزدهم ترکمن‌ها به منظور دفاع از خودشان و همچنین حمله به کشور‌های متخاصم، یک گروه مهاجم به نام آلامان تحت رهبری یک سردار داشتند. شرکت در آلامان برای یک ترکمن افتخار داشت. اما از طرفی‌ دیگر ترکمن‌های فقیر هم برای به دست آوردن غنیمت جنگی گروه‌های آلامان تشکیل میدادند. .... تومانویچ ، یکی‌ از صاحب نظران دربارهٔ ترکمن ها، علل پیدایش گروه‌های آلامان را شرح داده و گفته است که: " صفت مشخصه قدیمی‌ ترکمن که با شخصیت نظامیگر او پیوسته است، تمایل آنها به آلامان ( هجوم به ماورا مرز ها) بود. این نوع جنگ‌ها برای آنها امری عادی بود، اما ریشه‌های تاریخی‌ و اقتصادی داشتند. تاریخ قدیم ترکمن‌ها تنازع متداوم برای به دست آوردن نان و آب بود، یعنی‌ حفظ موجودیتشان. از هر طرف به آنها حمله میشد و از محل خودشان بیرون رانده می‌شدند و آنها هم در مقام دفاع حمله میکردند و جرأت بیشتری می یافتند. شخصیت آنها ساخته و پرداخته گرسنگی و نیاز بود و علت پیدایش آلامان هم همین بود. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحات ۵۳.۵۴
۶- آموزش و پرورش و فرهنگ: وضعیت آموزش و پرورش در میان ترکمن‌ها خیلی‌ فقیرانه بود. ... فقط کودکان اعیان و ثروتمندان اسکان یافته امکان رفتن به مدرسه را داشتند. آموزش و پرورش در این مدارس آموزش جدید نبود بلکه آموزش مذهبی‌ بود. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۵۷
۷- نظام دادگستری: ترکمن‌ها نظام مخصوص ( یا دادگاه) ، به معنی‌ جدید کلمه، جهت اجرای عدالت نداشتند. زیرا یک قدرت مرکزی در میان آنها وجود نداشت. آنها در مجلس ترکمن ( جمهوریه) یک گروه آق ساقال ( نوعی ژوری ) یا ریش سفید به سرکردگی یک رئیس تشکیل میدادند که نمایندگان قبایل مختلف بودند. قاضی‌ها که در دعاوی مردم قضاوت میکردند و نمایندگی‌ قانون شریعت اسلام را داشتند، در میان ترکمن‌ها حسن شهرت نداشتند، زیرا ترکمن‌ها ترجیح میدادند طبق قوانین خودشان " توره " زندگی‌ کنند. ...موضوعاتی که برای آق ساقال‌ها مطرح میشد عبارت بودند از: دزدی (بسیار نادر)، امور خانوادگی، پرداخت بدهی ها، و ... خونبها به علت خون به پا کردن ( قتل یا قطع عضو بدن). موضوعات منازعه در میان آق ساقال‌ها که بیشتر نقش میانجی داشتند تا قاضی مورد بحث قرار میگرفت. آق ساقال‌ها طرف‌های منازعه را به توافق ترغیب میکردند و زیان‌های وارده با پرداخت پول یا حیوانات اهلی جبران میشد. مسائل و موضوعات بزرگ تر نظیر تقسیم زمین و آب، در مجلس ترکمن ( مجمع عمومی) حل و فصل میشد. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحات ۶۴، ۶۵
ج- نظام سیاسی ترکمن ها:
ساختار یا نظام سیاسی ترکمن‌ها با آداب و رسوم باستانی آنها "توره" که برابری و استقلال مطلق به آنها میداد رابطه مستقیم دارد. همه ترکمن‌ها توره را اطاعت کرده و از آن پیروی میکردند. اگر کسی‌ میکوشید این مقررات را نادیده بگیرد، با او مخالفت شده و از جامعه ترکمن‌ها طرد میشد. ..... توره چیست؟ در نظر ترکمن‌ها توره چه معنایی داشت؟
در ترکی‌ قدیم توره به معنی‌ سازمان دهنده اصول لازم در حیات اجتماعی بود. یوسف حاجب خاص در کتاب معروفش " قو تاد قوبیلیک " که در سال ۱۰۷۵ میلادی نگارش یافته می‌گوید: " توره یعنی‌ عدالت، دانش و تحمل، توره رئیس حساس است. هنگام اعمال سیاست و حکومت کشور توره هرگز تمایلات شخصی‌ را در قضاوت امور دخالت نمیدهد. انسان‌ها را به طور کلی‌ در نظر دارد، بنابر این در دنیا همچون ماه و خورشید نور افشانی می‌کند. شدت نور توره در همه جا یکسان است. همه را با برابری کامل در نظر دارد. / امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحه ۶۵
توصیف توره توسط یوسف حاجب خاص این‌گونه جالب انجام می‌گیرد: " اگر یک شی‌ روی سه پایه قرار گیرد نمی‌‌افتاد. هر سه پایه باید راست باشد تا آن شی‌ محکم بایستد. اگر یکی‌ از پایه‌ها کج یا نادرست باشد روی دو پایه دیگر نمی‌تواند بایستد، می‌‌افتاد. یکی‌ از این پایه‌ها گونیلیک ( عدالت)، دیگری توزولوک ( برابری) و آخری اوزولوک ( مهربانی و یاوری ) است. اگر پادشاه ( مدیریت ) یا کشوری بر اساس این سه اصل نباشد، آن کشور یا پادشاه به اسانی‌ مضمحل میشود. / امپریالیسم، بخش ۳ ،صفحه ۶۶
۱- نظام حکومت: ترکمن‌ها تا اواخر دهه ۱۸۵۰ حکومت سازمان یافته ایی به معنی‌ جدید کلمه نداشتند. زیرا در حیات سیاسی‌شان پیوستگی وجود نداشت و بسیار پراکنده بودند. آنها تحت رهبری رؤسا ( یا بزرگان) خودشان طبق اصول توره اداره می‌شدند و زندگی‌ مستقلی داشتند. وقتی‌ اتحاد بین تکه‌ها و سالور‌ها و ساریق‌ها در ۱۸۵۹ بر قرار شد، نظام حکومتی آنها گسترش یافت و به صورتی‌ منسجم تر اداره میگردید. مجامع قبیله ایی به مجلسی کوچک تبدیل شد که در آنجا هر قبیله بطور مساوی نماینده داشت. آنها خان‌ها را انتخاب میکردند و از تدابیر آنها تبعییت مینمودند. حتا در اواسط دهه ۱۸۷۰ برای برقراری قانون و نظم در کشور نیروی امنیتی تشکیل دادند./ امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحات ۶۹، ۷۰
مجلس ترکمن و مذاکرات آنها بسیار جالب است. در این مجلس کوچک نمایندگی‌ هر قبیله را آق ساقال‌ها ( ریش سفیدان ) رؤسا، ایشان ها، و ولا‌ها با حقوقی مساوی تشکیل میدادند. هر آبادی شورای ( مصلحت) مخصوص به خود انتخاب میکرد که در آن اشخاص ممتاز طبقات مختلف نمایندگی‌ داشتند و تصمیم آنها تصمیم کل جامعه بود و غیر قابل اعتراض. گرود کوف درباری جریانات ( مذاکرات ) این مجلس می‌نویسد: " در چنین مجمع نه تنها موضوعات سیاسی مربوط به مزاحمت و دفاع، بلکه موضوعات اداره خانه و قانون عمومی و بسیاری مسائل دادگستری ناشی‌ از روابط روزمرّه نیز حل‌و فصل میشود. در تمام تصمیم گیری‌ها سعی‌ میشود که تصمیم به اتفاق آرا حاضرین باشد. در مواردی که اختلاف عقیده پدید آید تصمیم گیری به مدت سه روز به تعویق می‌‌افتاد، به این امید که اتفاق آرا بدست آید و اگر پس از این مدت هم این امید بر آورده نشود، مساله برای مدتی‌ نامحدود معلق میماند./ امپریالیسم، بخش ۳ ، صفحات ۷۰، ۷۱
۲- سازمان نظامی: به نظر می‌رسد که ترکمن‌ها نه تنها در زمینه سیاسی بلکه در زمینه نظامی هم از الگو‌های اجداد خود یعنی‌ اوغوز‌ها پیروی میکردند..... اوغوز‌ها سازمان نظامی بسیار ساده و جالب داشتند. آنها به دو گروه عمده تقسیم می‌شدند: اوچ اوق لار ( گروه ۳ تیر) و بوز اوق لار ( گروه تیر‌های خاکستری ). این گروه‌ها هم به گروه‌ها یا بخش‌های کوچکتری تقسیم می‌شدند. پس سپاه اوغوز‌ها به شرح زیر بود: در وسط خاقان آنها قرار داشت، در جناح راست بوز اوق لار و در جناح چپ اوچ اوق لار تحت رهبری بگ‌های ( فرماندهان ) مربوطه قرار داشتند. در زمان صلح، بوز اووق‌ها و اوچ اوق‌ها در نقش دو رقیب تمرین نظامی میکردند. / امپریالیسم، بخش ۳، صفحه ۷۱
نیروهای ترکمن عمدتا واحد‌های سواره نظام بودند، چونکه آنها سوارکاران بسیار خوبی بودند و ‌اسب فراوان داشتند. اما در اواخر دهه سال‌های ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ بعد از تجربه آتش توپخانه روس ها، اقدام به تشکیل واحد‌های پیاده نظام کردند. این نیروی نظامی ترکمن‌ها بسیار کارساز بود و در نتیجه آنها مورد احترام و وحشت همسایگان خود بودند. علت قدرت نظامی آنها از نحوه زندگی‌شان که مجبور به این نوع زندگی‌ بودند ناشی‌ میشد. زندگی نیمه چادر نشینی آنها حرکت و تلاش را ایجاب میکرد. آنها مجبور بودند در مقابل تجاوز همسایگان ایستادگی کنند و برای گرفتن انتقام حمله متقابل کنند. این حوادث پی‌ در پی‌ در زندگی‌ ترکمن ها، آنها را در شرایط نظامی عالی‌ قرار میداد. تنها ضعفی که داشتند این بود که از دیسیپلین ارتش درون برخوردار نبودند. / امپریالیسم، بخش ۳، صفحات ۷۲، ۷۳
۳- درگیری‌های داخل و رهبریت: اتحاد در میان قبایل وجود نداشت چون اکثرا با همدیگر در حال زد و خورد بودند. علت این زد و خوردها نقل مکان آن ها از یک نقطه به نقطه دیگردر حقیقت همین نقل مکان آن ها بود که دوره مهمی را در حیات سیاسی آ نه ا به وجود آورد.
این درگیری های بین قبایل ترکمن مانع یکپارچگی آن ها شد و از این موضوع همیشه به نفع دشمنانشان و فه ضرر خودشان بهره برداری میشد. این مطلب ...حتی در اشعار ترکمن ها منعکس شده و به وسیله شعرایی نظیر مختومقلی و سیدی به عنوان تراژدی بزرگ یاد شد. / امپریالیسم، بخش ۳، صفحه