۱۳۸۷-۰۵-۲۵

تورکمنچه مکتب لر دیرل مک گه رگ!

ما خواهان آموزش به زبان مادری خود هستیم
کودک به هنگام تولد همراه با زبانی معین از مادر زاده می شود، با آن رشد می کند و بزرگ می شود. پس این حق انسانی اوست که زبان مادری خود را بطور کامل فرابگیرد، چراکه این زبان بخش جدا ناپذیری از هویت اوست. در واقع یک فرد، یک قوم و یا ملتی را بدون زبان آن نمی توان شناخت. زبان نه فقط نقش یک وسیله برای شناخت وایجاد رابطه با محیط پیرامون است؛ بلکه مهمتر از آن ظرفی است برای اندیشه و فرهنگ و آفرینش تفکر. بر پایه چنین برداشتی است که سازمان ملل و دیگر سازمان های جهانی از حق آموزش زبان مادری حمایت می کنند و با تصویب قوانین و موازین بین المللی به این باور رسمیت بخشیده اند.

حق آموزش زبان مادری در قانون اساسی کشور نیز بیان شده است. اما متأسفانه سازمان دادن و اجرای آن تا به امروز به تأخیر افتاده است. برای اینکه تأخیر طولانی اندکی جبران شود به نظر میرسد که به این موضوع از دو زاویه متفاوت ولی در عین حال مکمل یکدیگر بایستی پرداخت گردد.

الف: طرح تدریس زبان مادری با مسئولین و پیگیری آن، که خود آن می تواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ از جمله:

یک ـ والدین، تدریس زبان ترکمنی را از طریق معلمان و مدیران مدارس به گوش مسئولین آموزشی کشور برسانند.
دو ـ والدین، به شکل کتبی خواست آموزش به زبان مادری را به مسئولین اصلی کشور ارسال نمایند.
سه ـ والدین و اولیای امور خواسته خود را با نمایندگان خودشان در مجلس به طرق مقتضی در میان بگذارند و خواهان طرح وپیگیری خواسته خود شوند.
چهارـ چاره جویی و یافتن اشکال مناسب دیگر برای طرح این خواسته.

ب: سازمان دادن آموزش زبان مادری!

پر واضح است که سازمان دادن آموزش زبان مادری مثل هر موضوع آموزشی دیگر مستلزم بودجه مکفی برای هزنیه های انسانی ، برنامه ای ، امکانی و غیره است. بهمین دلیل نیز مادام که دولت پشت آن را نگیرد پیش بردن چنین پروژه ای اگر نگوئیم محال، بسیار دشوار است. اما تا آن زمان که دولت رغبتی به اجرای این خواسته تن نمی دهد، پیشه کردن بی عملی نیز گرهی از کار نخواهد گشود. تجارب اقوام و ملیت هایی که کمتر یا بیشتر وضعیتی مشابه ما دارند و یا داشته اند در انجام حداقل هایی میتواند یاری رسان باشد.

یکی از اینها تجربه ویلزی هاست.« در ویلز تقریبا همه به زبان انگلیسی تکلم می کنند. زبان ویلزی که خود اهالی آن را کیمریک می نامند، در قرن نوزدهم، هشتاد درصد اهالی به این زبان صحبت میکردند. در دهه 1930 این میزان به سی درصد تنزل یافت. ولی از دهه 1970 جنبش گسترده ای برای تجدید حیات این زبان مشاهده می شود:

* افراد بزرگسال در کلاس های فشرده ای که پنچ روز در هفته تشکیل می شود ولزی یاد می گیرند.
*یک نهضت ویلزی به نام "گروه بازی در مهد کودک"، به کودکان دوونیم تا پنچ ساله ویلزی یاد می دهد.
* اتحادیه جوانان ویلزی که اتحادیه ای غیر سیاسی است و 750 شعبه و بیش از 45هزار عضو دارد، جوانان را به یادگیری این زبان ترغیب می کند.» (تکاپوی 2000: جان نسبیت ــ پاتریشیا ابردین. ترجمه صهبا سعیدی)

علاقمندان و دوستداران زبان ترکمنی نیز می توانند با تشکیل انجمن هایی حداقل به اعضای خود زبان ترکمنی را آموزش دهند. فرهیختگان و فرهنگ دوستان ترکمن می توانند از هر امکان و فرصتی که قوانین و مقررات جاری کشور اجازه میدهد سود جسته و آموزش زبان ترکمنی را در دستور کار خود قرار دهند.

متأسفانه، بسیاری از جوانان ونوجوانان ترکمن نه میتوانند و نه علاقه چندانی به خواندن و نوشتن زبان ترکمنی دارند. یکی از دلایل عمده این پدیده منفی ناتوانی و ندانستن چگونگی خواندن ونوشتن به زبان ترکمنی است. این امر باعث زود خسته شدن و فروکش کردن میل خواندن ونوشتن آنها به زبان ترکمنی می شود. یافتن راه های ساده تر برای خواندن ونوشتن و در اختیار عموم، بویژه جوانان قرار دادن بسیار مفید خواهد بود. طرح مسئله در محافل و مجامع و به نوعی عمومی ساحتن موضوع آموزش به زبان مادری، در جدی تر گرفته شدن امر کمک شایانی خواهد نمود.
22 شهریور 1384
 اورمان