از زبان زنان ترکمن و به قلم زنان ترکمن
(نظرخواهی)
در اواخر سال 1385 وقتی مطلبی در باره زنان ترکمن با عنوان «از رزم و رنج زن ترکمن» نوشتم، این پرسش برایم مطرح شد که زنان ترکمن نقشی فعال در حفظ و استمرار فرهنگ و هویت ملی خود دارند، با وجود این، چرا زنان ترکمن مقیم اروپا و امریکا در عرصه فعالیت های مدنی حضور روشن و شایسته ای ندارند. مدت ها به دنبال پاسخ این پرسش بودم و گاه با خود می گفتم که شاید زنان ترکمن نیز بسان دیگر هم جنسان خود از ملیت های دیگر فعال هستند که من اطلاع ندارم.
به هرحال یافتن پاسخ به پرسش فعال و یا منفعل بودن زنان ترکمن مقیم خارج از کشور و علل و عوامل آن، انگیزه ای شد که با بخشی از زنان ترکمن از چند کشور اروپایی و امریکایی صحبتی داشته باشم و نظرات آن ها را پیرامون همین پرسش جویا شوم. که جمعبندی حاصل نظرات در این جا آورده شده است. در عین حال چند تن از زنان ترکمن نیز نظرات خود را به طور کتبی و مشروح نوشته اند که آن ها نیز در ادامه مطلب می آیند. جا دارد در اینجا مجددا از همه زنانی که به هر شکلی در پیشبرد این طرح شرکت کردند، صمیمانه تشکر کنم.
هدف از طرح این پرسش برانگیختن بحث و تبادل نظر پیرامون نقش زنان ترکمن ساکن اروپا و امریکا است. یکی از مسایلی که من در این گفتگو ها متوجه شدم برداشت های متفاوت از مفهوم "فعالیت مدنی" بود که عموما فعالیت سیاسی از آن مستفاد می شد. حال آن که گستره فعالیت مدنی وسیع بوده و عرصه های گوناگون و متنوعی را دربر میگیرد.
معمول بر آن است که در هر نظرسنجی و گفتگویی، تعداد افرادی که مورد پرسش قرار گرفته اند، ذکر شود. من بنا بر برخی ملاحظات از ذکر تعداد افراد اجتناب کرده و تنها به بیان ارقام درصدی اکتفا می کنم. میزان تحصیلات پاسخ دهندگان حداقل در سطح دیپلم و حداکثر در سطح کارشناسی است. 83 درصد آ نها شاغل بودند. هشت درصد سئوال شوندگان از پاسخ به پرسش ها امتناع کردند.
نخستین پرسش این بود که آیا به نظر شما زنان ترکمن مقیم خارج (از کشور) در رابطه با مسایل و فعالیت های مدنی، فعال هستند؛ منفعل هستند؛ و یا این که اطلاعی ندارید.
پاسخ ها را در جدول زیر مشاهده می کنید.
84 در صد بر این باور بودند که زنان ترکمن ساکن در اروپا و امریکا دچار انفعال هستند. در این رابطه توضیح این نکته ضروری است. منظور ما در اینجا فعالیت زنان ترکمن در رابطه با امور مربوط به مسایل فرهنگی، اجتماعی و ...مدنی جامعه ترکمن هاست. ممکن است این و یا آن بانوی ترکمن در این و یا آن کشور در امور مدنی و اجتماعی مربوط به زندگی خود فعالیت هایی داشته باشد؛ که مورد احترام و قابل تحسین هستند؛ ولی منظور ما اصولا این گونه فعالیت ها نبوده است.
پرسش دوم این بود که اگر به نظر شما زنان ترکمن فعال هستند چند نمونه از این فعالیت ها را ذکر نمایید. متأسفانه 8درصدی که نظر مساعد به این سئوال داشتند نمونه مشخصی ارائه نکردند.
پرسش بعدی در باره عوامل انفعال بود که هشت گزینه در مقابل پاسخ دهنده قرار داشت که او می توانست یک و یا چند و یا حتی همه موارد را به عنوان عوامل انفعال انتخاب نماید. که در جدول زیر چگونگی جواب ها را ملاحظه می کنید
همان گونه که ملاحظه می شود 71 درصد زنان علت عدم فعال بودن را در نداشتن علاقه و 43 درصد آن ها فقدان دانش و اطلاعات لازم را عامل انفعال می دانند. نداشتن وقت کافی، ترس از حکومت و تجارب شکست خورده گذشته از جمله عوامل دیگری هستند که به نظر زنان موجبات عدم شرکت آن ها را در فعالیت های مدنی سبب میشود. 14 در صد زنان بر تأثیر عوامل فرهنگی تأکید داشتند. در رابطه با عوامل فرهنگی به نقش روابط مرد سالارانه و نقش محدود سازنده این روابط تأکید میشد.
92 درصد زنان در پاسخ به این پرسش که آیا به طور کلی زنان بایستی در فعالیت های مدنی شرکت نمایند؟ جواب مثبت دادند و تنها هشت درصد با شرکت زنان در فعالیت های مدنی موافق نبودند. هشت درصد زنان علت مخالفت خود را این گونه توضیح می دادند که عرصه اصلی فعالیت ترکمن صحرا و ایران است و در ان جا زنان در همه عرصه ها شرکت فعال دارند و ما که در خارج هستیم دیگر لازم نیست و حتی نمی توانیم کاری بکنیم. 92 درصد زنان شرکت فعال در زمینه فعالیت های مدنی را از نیازهای ضروری و طبیعی می دانستند.
وقتی سئوال فوق را جنبه مشخص دادم درصد پاسخ های دریافتی تا حدود زیادی میزان متعادل تری به خود گرفت. پرسش این بود که آیا امکان برخورد فعال زنان ترکمن مقیم خارج در فعالیت های مدنی وجود دارد؟ 43 در صد جواب مثبت و 57 در صد جواب منفی دادند. بیش از نصف زنان برون مرزی نسبت به امکان فعال شدن زنان در عرصه فعالیت های مدنی بد بین هستند و تبدیل این امکان به واقعیت را بسیار ضعیف می پندارند.
بیش از 43 درصد از زنان ترکمن که نظر مثبت به فعال شدن زنان برون مرزی داشتند، همگی آن ها آغاز حرکت را از طریق فراهم ساختن زمینه های گفتگو بین خود زنان ترکمن می دیدند. تنها 8 درصد زنان امکان تأثیر گذاری مثبت انجمن های فرهنگی و تشکل های سیاسی ترکمن را در فعال نمودن زنان میسر می دانستند، و 92 در صد مابقی به نقش این تشکل ها چندان خوش بین نبودند. بیش از 16 درصد زنان نیز امکان فعال شدن زنان را از طریق بوجود آوردن انجمن و یا کانون زنان ترکمن محتمل می دانستند.
به چند تن از زنان ترکمن پرسش های مشخصی ارسال شد که از این میان دو تن از زنان به طور نوشتاری نظرات خود را ارسال نمودند که در زیر می آید. یکی از این بانوان ترکمن نیز به دلیل نداشتن وقت و مشغله فراوان نتوانسته است که به پرسش های ما پاسخ گوید. این بانوی محترم در عین حال به چند نکته در رابطه با این "نظر خواهی" اشاره کرده بود که طرح آن ها را خالی از لطف نمی بینم. به نظر وی «پرسش های مطرح شده مهم هستند و پاسخ به آن ها نیز در چند سطر ممکن نیست.» دوم این که از دید او «پرسش ها طوری انتخاب شده اند که جواب آن ها از پیشنتیجه گیری شده اند و این امر موجب کاهش اهمیت و درجه کار می گردد.» و مهمتر از همه این که از نظر ایشان «مسئله زنان ترکمن جدا از امر مردان نیست لذا پرداختن به موضوع انفعال زنان ترکمن بایستی از بررسی چگونگی وضع مردان شروع گردد.» و به نظر وی «مردان ترکمن نیز نتواسته اند طی این مدت خودشان را جمع و جور نمایند بنابراین جا دارد که بررسی موضوع از آن ها آغاز گردد.»
اینک ببینیم که مرجان و "آیتکین" درباره وضع زنان ترکمن چه نظری دارند.
1 ـ نقش زنان در جنبش ملی ـ دمکراتیک ترکمن را چگونه می بینید؟
مرجان: فعالیتها ونقش زنان در امور اجتماعی و سیاسی در طی چند دهه اخیر در تاریخ جنبش ملی – دمکراتیک معاصر مردم ترکمن پدیده نویی بشمار می آید و زنان ترکمن تا چند دهه پیش در امور اجتماعی و سیاسی و فرهنگی حضور نداشته وتا سالهای 50، میزان زنان تحصیل کرده در سطح بسیار نازلی قرارداشت. در این سالها، زنان ترکمن بیشتر به امور خانه داری و بچه داری و قالی بافی و در روستاها در عین حال کمابیش به امور کشاورزی مشغول بودند و ناگفته نماند که زنان ترکمن علیرغم چنین موقعیتی، در ضمن از احترام و جایگاه خاصی در خانواده بعنوان شریک زندگی همسر و مادر فرزندان خود برخوردار بودند.
از سالهای 50 به بعد رفته رفته بر میزان زنان تحصیل کرده و باسواد افزوده شده و این خود امکان آنرا فراهم آورد که زنان بیشتر و بیشتر جذب فعالیتهای اجتماعی و حضور در جامعه گردند. تا انقلاب سال 57 ، وجود خفقان شدید در جامعه از موانع اصلی فعالیتهای سیاسی منجمله زنان بشمار می آید. در عین حال در کنار این عامل، نمیتوان فرهنگ سنتی غالب در میان ترکمنها را که هنوز پذیرش فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان ترکمن را نداشت نادیده گرفت.
انقلاب بهمن سال 57 این امکان را در عین حال برای زنان تحصیل کرده و باسواد فراهم آورد که دوشادوش مردان جوان به فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روی آورند. پروسه شکسته شدن سنن عقب مانده در رابطه با حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در میان برخی از خانواده های روشنفکر ترکمن آغاز گردیده بود، ولی با همه اینها زنان و دختران ترکمن از آزادی کامل و بی فارغ برای فعالیتهای اجتماعی و سیاسی همچون مردان ترکمن برخوردار نبودند و این کاملا طبیعی بود که جایگزینی این امر با فکر سنتی غالب گذشته نیازمند زمان است. در اوایل انقلاب که هنوز از وجود سازمانهای سیاسی خبری نبود، فعالیت عمده زنان در عرصه های فرهنگی و سیاسی بوده و بیشتر جنبه انفرادی داشت. لازم به ذکر است که مردم ترکمن در ایام رژیم شاه سالیان سال از جنبه های اقتصادی، ملی و فرهنگی تحت فشار و تضییقات قرار داشته و برای آنان آزادی زبان،خط ، موسیقی ترکمنی و بویژه آزادیهای سیاسی و فرهنگی یک تابو بود و انقلاب این فرصت را برای مدت کوتاهی هم که باشد فراهم آورد که یک زن و یک فرد ترکمن بدنبال بنیانگذاری کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن در راه تحقق این آرزوها با انسجام بیشتری حرکت کند. با ایجاد کانون زنان ترکمن، فعالیتهای زنان و دختران ترکمن انسجام بیشتری بخود گرفته و آنان در ایجاد کلاسهای سوادآموزی در شهرها و روستاها، آموزش خط و زبان ترکمنی و در عرصه های هنری مثل احیای لباسهای سنتی در میان دختران جوان و کارهای دستی و شرکت در گروههای موسیقی کرترکمنی و آموزش امور بهداشتی به زنان و ایجاد شرکتهای تعاونی برای قالیبافان، فعال بودند.
با ایجاد کانون زنان ترکمن، فعالیتهای زنان و دختران ترکمن انسجام بیشتری بخود گرفته و آنان در ایجاد کلاسهای سوادآموزی در شهرها و روستاها، آموزش خط و زبان ترکمنی و در عرصه های هنری مثل احیای لباسهای سنتی در میان دختران جوان و کارهای دستی و شرکت در گروههای موسیقی کرترکمنی و آموزش امور بهداشتی به زنان و ایجاد شرکتهای تعاونی برای قالیبافان، فعال بودند. |
شرکت زنان و دختران ترکمن در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و پیشبرد مبارزات سازمانیافته با حضور در سازمانهای سیاسی سراسری، موردی است که نمونه آن تابحال در تاریخ مبارزاتی ترکمنهای ایران دیده نشده بود. بی تجربگی سازمانهای سیاسی و عدم شناخت آنان از فرهنگ و آداب و رسوم و نادیده گرفتن روحیه ملی گرایی ترکمنها از عوامل مهمی بود که تداوم فعالیتهای ملی- فرهنگی در میان ترکمنها تحت الشعاع افکار ماجراجویانه و بیگانه این سازمانها با روحیات مردم ترکمن قرار گیرد.
شرکت هزاران تن از زنان و دختران ترکمن در راهپیمایی ها و میتینگها و جشنها ودیگر مراسم ملی و فرهنگی، قبل از همه مؤید این مسئله بود که زنان ترکمن بقای خلق خود را در پیوند با حفظ و ارتقای آداب و رسوم و فرهنگ وسنن ملی خود از زبان گرفته تا موسیقی و ادبیات و هنر میدیدند و آنان به این درک رسیده بودند که بخشی از وظیفه حراست از تمدن و فرهنگ غنی هزاران ساله ترکمنها بر دوش مادران و دختران ترکمن است.
هر چند دوران این تجربه برای زنان و دختران ترکمن بسیار کوتاه بود، اما دستاوردها و آموزشهای آن میتواند برای نسل کنونی و آتی الگوی ارزشمندی باشد.
آیتکین: طبیعتا زنان نقش ویژه ای در جنبش ملی ما دارند. به عنوان مثال میتوانم به نقش تاریخی زنان ترکمن در برآمد سیاسی ـ اجتماعی سال های 1357 اشاره نمایم. حضور زنان در این برآمد چشمگیر بود و نقش زنان مبارز ترکمن در آگاهی بخشیدن و متشکل کردن زنان در شهر و روستا برحسته بود. آن ها علیرغم فشارها و محدودیت هایی که از سوی خانواده ها وارد می آمد، جسورانه در فعالیت ها شرکت کردند. امروز زنان ترکمن در خارج ازکشور نقش معین و قابل توجهی ندارند.
2 ـ علل انفعال زنان ترکمن در خارج از کشور نسبت به فعالیت های مدنی ـ سیاسی را در چه عواملی می بینید؟
آیتکین: به نظر من یکی از عوامل انفعال زنان ما در خارج از کشور استرس و فشار بیش از حد زندگی روزمره است. وقتی که این زنان به اروپا آمدند دارای بینش و فکر معینی بودند. درگیر شدن با شرایط جدید و تلاش برای انطباق با این محیط انرژی و توان زیادی از ما گرفت. مخصوصا برای ادامه تحصیلات ما مجبور بودیم دو برابر انرژی و وقت بگذاریم. از طرف دیگر وظیفه امور خانه داری و بچه داری هم عملا وقتی برای ما نمی گذاشت.
با گذشت زمان آدم به مرور انگیزه هایش را نیز اگر از دست ندهد، آن چیزی هم می ماند بسیار کمرنگ و رقیق میشود. اما برخی از مردان توانستند انگیزه برای فعالیتشان را حفظ نمایند، این به برکت فداکاری زنان در امر خانه داری و بچه داری و مسایلی نظیر آن بود. در واقع برای زنان عملا انرژی و وقتی باقی نمی ماند که به فعالیت مدنی و اجتماعی بپردازند.
یکی از دلایل اساسی انفعال را باید در فقدان فرهگ تحمل جستجو کرد. در واقع ما زمانی که درایران بودیم نمی توانستیم نظرات خود را به صراحت بیان کنیم، آزادی بیان در ایران جرم بود. اما در خارج کشور علیرغم دمکراسی در سطح جامعه، در جامعه کوچک ترکمن های خارج کشور نظرات متفاوت و مغایر تحمل نمی شود و در موارد زیاد حتی اختلافات نظری منجر به قطع روابط شده است. نتیجه چنین روندی در خود رفتن و منفعل شدن است.
یکی از دلایل اساسی انفعال را باید در فقدان فرهگ تحمل جستجو کرد. در واقع ما زمانی که درایران بودیم نمی توانستیم نظرات خود را به صراحت بیان کنیم، آزادی بیان در ایران جرم بود. اما در خارج کشور علیرغم دمکراسی در سطح جامعه، در جامعه کوچک ترکمن های خارج کشور نظرات متفاوت و مغایر تحمل نمی شود و در موارد زیاد حتی اختلافات نظری منجر به قطع روابط شده است. نتیجه چنین روندی در خود رفتن و منفعل شدن است. |
یکی دیگر از عوامل انفعال به نظر من این است که اکنون بسیاری به ایران می روند، این رفتن و آمدن ها با توجه به خصلت ضددمکراتیک حکومت، در بین نیروها ترس ایجاد کرده و عملا آنها را به بی عملی و انزوا سوق می دهد.
مرجان: بدنبال مهاجرت برخی از خانواده های ترکمن به خارج از کشور که شامل دلایل گوناگونی از فشارهای سیاسی و اقتصادی گرفته تا تضییقات و تحقیرات فرهنگی و مذهبی بوده است ، آغاز یک زندگی نو در جوامعی دیگر با فرهنگ و آداب و رسوم و زبان وساختار سیاسی کاملا متفاوت از ایران، معضل اصلی آنان را عبارت میساخت. فراگیری زبان چه بصورت انفرادی و چه با رفتن به کلاسهای زبان در آغاز اقامت لاجرم نیرو و زمان زیادی را می طلبید. در این بین، بخش عمده زنانی که دارای تحصیلاتی بودند ( در آلمان و سوئد) پس از گذراندن دوره کلاس زبان بسته به توانمندی و علاقمندی خود به ادامه تحصیل و دیدن دوره های کارآموزی و تخصصی پرداخته و پس از خاتمه دوران تحصیلی و کارآموزی در رشته مورد علاقه خود بکار مشغول شدند. از اینرو، سالها تلاش برای یادگیری زبان، گذراندن دوران تحصیل و پس از آن اشتغال به کار و همینطور عمده کارهای خانه و مشارکت در تربیت فرزندان و غیره،عملا زمان و نیروی کمی را برای آنان برای پرداختن به دیگر فعالیتها باقی گذاشت. خوشبختانه تقریبا این بخش از زنان ترکمن تلاش زیادی از خود بخرج داده و کلا میتوان گفت که درتلاشهای خود موفق بودند ، ضمن اینکه ناگفته نماند کهبخش دیگر از زنانیکه قبلا خانه دار بودند ،جهت تأمین و تثبیت زندگی خویش رفته رفته وارد بازار کارشدند که این نکته بسیار مثبتی بشمار می آید. در واقع میتوان گفت که امروز درصد زنانی که صرفا به امور خانه داری می پردازند بسیار ناچیز بوده و شمار زنانی که در محیطهای اجتماعی ( در مقایسه با مردان ) بکار مشغولند بسیار زیاد است. از اینرو، مجموعه کوشش و تلاش زنان ترکمن در طی تمام دوران مهاجرت خود تا به امروز قابل تقدیر و ستایش است و با توجه به نقش فعال زنان ترکمن در امور خانواده، از تأمین بخشی از درآمد خانواده گرفته تا اداره امور زندگی، میتوان گفت که بسیاری از خانواده هایی که امروز وضعیت نسبتا تثبیت شده ای دارند، بدون شک زنان ترکمن نقش غیر قابل انکاری را در آن داشته اند.
بدنبال ارائه تصویری کلی از روندی که زنان ترکمن در خارج از کشور طی نمودند و در رابطه با میزان شرکت زنان در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی باید در مجموع این جمعبندی را ارائه نمود که تعداد بسیار کم فعالین سیاسی زن ( بخش عمده فعالین سیاسی زن ترکمن در ایران باقی ماندند) ، پراکندگی خانواده ها، عدم ارتباط فعال همین نیروی اندک سیاسی با یکدیگر،فقدان کار موضوعی ، مشغولیتهای روزمره کار و زندگی ، کمبود زمان ،خستگی پس از کار،از جمله موارد عمده ای هستند که مانع از امکان حضور فعال زنان ترکمن در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گردیده است. اما در طی چند سال اخیر ما رفته رفته شاهد حضور مادی زنان ترکمن در فعالیتهای عمدتا اجتماعی- فرهنگی و حتی سیاسی هستیم که شرکت برخی از زنان ترکمن در اداره و پیشبرد برخی فعالیتهای انجمن فرهنگی ترکمن شهر کلن تنها یک نمونه آنست.
3 ـ به نظر شما راه کار های عملی برای تشویق زنان ترکمن اروپا در حرکت مدنی ـ اجتماعی به طور مشخص کدام است؟
مرجان: امروز با گذشت سالها از مهاجرت خانواده های ترکمن، بسیاری از این خانواده ها از وضعیت نسبی تثبیت شده اجتماعی و مالی برخوردار هستند. این امر امکان آنرا فراهم آورده است که زنان ترکمن حضور مادی فعالتری در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی داشته باشند. بنظر من در شرایط حاضر زنان ترکمن با توجه به ترکیب عمومی آنان عمدتا میتوانند در امور اجتماعی و فرهنگی و مسائل حقوق بشری فعال باشند. در عین حال میتوان زنان ترکمن ساکن شهرهای بزرگ را که از امکانات بیشتری برخوردار هستند تشویق نمود که در اجتماعات زنان شهر خود شرکت نموده و در حد توان و امکان خود به پیشبرد اهداف این اجتماعات کمک نمایند. شرکت در اینگونه اجتماعات از سویی این امکان را فراهم می آورد که زنان ترکمن با دیگر عرصه های مشکلات جامعه ما بیشتر آشنا گردند و هم اینکه از مسائل مطرح در این اجتماعات به ایده هایی در رابطه با حل معضلات زنان ترکمن داخل و خارج از کشوردست یابند.
امروز تا آنجائیکه من میدانم، زنان ایران در عرصه های مختلفی از سیاسی گرفته تا مسائل حقوق بشری مثل نقض حقوق زنان در ایران،انعکاس مسائل و مشکلات زنان و دختران جامعه ایران، ارگانهای خیریه کمک به کودکان، زنان بیوه صاحب فرزند، کمک به کودکان یتیم، زنان تنهای مهاجر، کمک به حل مسائل خانوادگی و روانی ، اشتغال به کار، مسئله پناهندگی، و از این قبیل مسائل فعال هستند . بنظر من اگر زنان ترکمن در هر کجا که در محل اقامت آنان چنین محافل و سازمانهایی در شهرشان وجود داشته باشد شرکت نمایند، این امکان برای آنان بوجود خواهد آمد که ضمن بهره گیری از تجربیات آنان بفکر ایجاد چنین نهادهایی در میان ترکمنها برآیند. شاید این فکر کمی بلند پروازانه بنظر آید، ولی فکر کردن در این عرصه ها نه تنها ضرری ندارد، بلکه با توجه به تسهیل ارتباطات در شرایط حاضر، ایجاد آنها در آینده غیر ممکن هم نیست. مسئله اساسی در این بین برای ما اینست که قبل از همه ازمسائل و مشکلات امروز زنان ترکمن داخل و خارج اطلاع کسب نمائیم و با همفکری خود بدنبال آن راهکارهایی باشیم که بتواند در بهترین حالت بدانان آگاهی داده و کمکی برای حل معضلات آنان باشد.
آیتکین: راه حل مشخصی به نظر من نمی رسد. اما گفتن و یا نوشتن کلمات و جملات زیبا نیز راه حلی پیش پای ما نخواهد گذاشت. اگر بخواهد کاری انجام شود چند نفری که علاقه و اعتقادی به فعالیت داشته باشند بایستی ابتکار عمل را در دست بگیرند. در عین حال باید آن ها مطمئن باشند که در مقابل حرکاتشان نیروی مقاومت و مخالف وجود خواهد داشت. باید فرهنگ تحمل را گسترش داد.
زنان ما در خارج هیچ گونه تشکل خاص خودشان را ندارند. اما مثلا زنان ترکمن های عراق در بعضی از کشور ها انجمن های زنان را بوجود آورده اند. شاید برای زنان ما هم تشکیل یک انجمن زنان راهکار مشخصی باشد.
یکی از کار های دیگر بوجود آوردن شرایطی است که ما زنان همدیگر را بهتر و درست تر درک کنیم.
4 ـ آیا شکل گیری یک جنبش فمینیستی را در میان زنان ترکمن محتمل می بینید؟چرا؟
آیتکین: به طور مشخص نمی دانم. حتما امکان شکل گیری آن وجود دارد. اما این که چگونه این مهم تحقق می یابد، سئوال اصلی است. طبیعتا در هر زنی کمتر یا بیشتر درجه ای از فمینیسم وجود دارد و این عامل ظهور جنبش فمینیستی را محتمل می سازد.
r_a_janly@yahoo.com
www.turkmensahramedia.com