۱۳۸۵-۰۱-۰۶

در راه غلبه بر پراکندگی

اورمان
27 بهمن 1386


دیر زمانی است که ایرانیان، خاصه ایرانیان در غربت از نظر سیاسی و اجتماعی در زمره پراکنده ترین اجتماع های انسانی اند. درد پراکندگی ترکمن ها را نیز رنج می دهد. گستردگی و دامنه پراکندگی از سرزمین مادری آغاز و تا حوزه های جغرافیایی مختاف امتداد یافته و درد این رنج  به همان نسبت فزونی می یابد.

همه، اعم از دلسوزان و اندیشه ورزان تا اهالی بی خیال، با این درد مزمن آشنایند. همگان از رنج آن لب به شکوه و شکایت می گشایند و برای درمان و یا حداقل برای کاستن درد در تلاش اند. تلاشی که بعد از یک عمر هنوز به بار ننشسته است. براستی چرا چنین است و چه باید کرد؟

پاسخ چه باید کرد بسیار ساده است، باید به این پراکندگی خاتمه داد. ولی مشکل کار درست از همین نکته آغاز می شود. این که چگونه می توان به این تشتت پایان بخشید و همدلی و همگرایی را جانشین ان نمود. تا کنون راه ها و شیوه های بسیار گوناگونی ارائه گردیده،  راه حل های بسیاری نیز در بوته آزمایش گذاشته شده است. راه هایی از قبیل برگزاری کنفرانس سراسری، کنگره عمومی، مجمع ملی و غیره بارها از پیشنهاد شده است و در برخی موارد این گونه اجلاس ها برگزار شده، اما متأسفانه نتیجه آن نه بهبود وضعیت که تشدید تشتت بوده است.

برخی از دلسوزان جنبش ترکمن نیز راه کار را در ارائه بیانیه، برنامه، پلاتفرم و نظایر آن جستجو کرده و اقدام به نگارش و تدوین این اسناد نموده و آن را به جمع ترکمن ها ارائه نموده اند. اما نتیجه عملی این تلاش ها نیز چیزی نزدیک به صفر بوده است، در بهترین حالت همان محفل منتشر دهندگان این گونه اسناد توانسته اند تشکلی را محدود به جمع خود سازمان دهند.

در حال حاضر مجموعه فعالین و علاقمندان مسایل جنبش ترکمن دو دسته اند. یکی افرادی هستند که در تشکل های خاص خود گرد آمده اند و بر اساس برداشت و بینش خاص خود یک سلسله فعالیت هایی را تعقیب می کنند.  دسته دیگر افرادی هستند که به هیچ تشکلی وابستگی نداشته و به شکل منفرد و یا محفلی در برخی فعالیت ها شرکت می کنند.

افراد دسته دوم در برخورد به مسایل اجتماعی و سیاسی انعطاف و نرمش بیشتری نسبت به افراد دسته اول از خود نشان می دهند. افراد دسته اول عموما  به خاطر تعلقات گروهی وخاص شان برخوردهای خشن تری از خود نشان می دهند. در هرحال هیچ یک از این ها نتوانسته اند در کاهش پراکندگی نقش مؤثری ایفا نمایند.

علل وضع رنج آور کنونی را می توان در عوامل گوناگون جستجو کرد. یکی وضع عمومی مجموعه ایرانیان و ایران است که بر خلاف تصور بسیاری،  جمهوری اسلامی بسیار هشیارتر و هوشمندتر از مجموعه مخالفین خود است. حکومت اسلامی با استفاده از امکانات وسیع و تجارب غنی خود توانسته است همه مخالفیتش را  یا سرکوب  و یا در حالت گیجی و پاد نگاه دارد.

عامل دیگر مجموعه مسایل فکری و اندیشگی است. به طور مشخص آن چه که به ما روشنفکران ترکمن مربوط می شود وجود فرهنگ و  اندیشه هایی از قبیل قیم مآبی، مطلق بینی، از یک سو، عادت نداشتن به مطالعه و تفکر و در نتیجه کم دانشی از سوی دیگر باعث تداوم دور باطل بحث ها ی بی حاصل و بی عملی ها و در نتیجه ادامه پراکندگی می گردد.

در بالا اشاره کردم که فرهنگ و اندیشه قیم مآبی و مطلق بینی، آری قیم مآبی و مطلق بینی اکنون در نزد ما از ورطه اندیشه فراتر رفته و به یکی از اجزا فرهنگ ما تبدیل شده است. ما با صدای بلند از احترام گذاشتن به عقاید دیگران حرف می زنیم و در بیانیه ها و اعلامیه هایمان بر اجرای آن تأکید می کنیم ولی در عمل همیشه از آن دور می شویم و به این طریق مای  مدافعین دمکراسی، از صوف دیکتاتور ها سربر می آوریم.

نتیجه چنین روندهایی به عامل دیگری منتهی می شود که به نوبه خود به پراکندگی و تشتت خصلت پایداری می بخشد. آین عامل بی اعتمادی است. وقتی که شما مدام در حرف یک چیز بگویید و در عمل چیز دیگری انجام دهید، طبیعتا میزان اعتماد ها کاهش می یابد و در نتیجه انجام هر کاری را دشوار می سازد. به عنوان نمونه اگر امروز همه نیروهای ترکمن دور یک میز گرد هم آیند و در یک اجلاس بسیار بزرگ و معتبر در باره یک سلسله مسایل تصامیمی اتخاذ نمایند، واقعا چه ضمانتی برای اجرای این تصامیم وجود دارد؟

ضمانت اجرایی زمانی بدست می آید که اعتماد های متقابل به عنوان یک سرمایه قابل اتکا بوجود آید، لازمه ترمیم اعتماد های شکسته شده زدودن و زایل نمودن فرهنگ و اندیشه  قیم مآبی، مطلق بینی،  دورویی، دروغگویی و خود محور بینی حاکم است. ما زمانی می توانیم ادعا کنیم که این فرهنگ منفی و اندیشه زیان بار از بین رفته که شاهد رعایت عملی احترام و قبول حقوق مخالفین خود و تحمل عقاید مخالف باشیم. اندیشه و عمل ما، گفتار، رفتار و کردارما یکی باشد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی