۱۳۸۴-۰۷-۱۹

اصل اساسي دموکراسي در ايران: باسواد شدن به زبان مادري،

به دليل اينکه سواد روشنفکر فارسي بود، يعني او در زبان مادري اش بيسواد بود، و زبان مادري زباني غير از فارسي بود. در حالي که برعکس روحانيت فارس با فارس، فارسي حرف ميزد، روحانيت ترک با ترک، ترکي صحبت ميکرد، روحانيت کرد با کرد، کردي صحبت ميکرد، روحانيت ترکمن با ترکمن، ترکمني، روحانيت عرب با عرب، عربي و الي آخر. قطع رابطه روشنفکر با مردم خود آن روشنفکر در ذات سياست زباني و فرهنگي مبتني بر راسيسم بود. فکر ميکردند که کشور از طريق حاکميت زبان فارسي بر سراسر ايران پابرجا ميماند، در حالي که راسيسم پهلوي، با بيسواد نگه داشتن روشنفکران کشور در زبان مادريشان در حوزه هاي غيرفارسي زبان، دست روحانيت را در اين حوزه ها به کلي باز ميگذاشت از يک سو؛ و کينه ايجاد ميکرد بين مردمان غيرفارس، و فارس از سويي ديگر؛ و نژادپرستي غريبي را در ميان روشنفکران فارس و فارسي زده ايجاد ميکرد که نمونه بدخيم و عقب مانده و فاشيستي آن را در امثال دکتر جلال متيني و اصحاب او ميتوان ديد، که مدام پرچم رسميتِ سرچشمه گرفته از عقب ماندگي دو پهلوي را، حتي پس از سقوط مفتضحانه هر دو، در مجلات عقب مانده راسيستي و تلويزيونهاي راسيستي افراشته نگه ميدارند، و هرگز کسي از اينان نميپرسد که چرا دو پهلوي، يعني محمدرضا و رضا چيزي از زبان مادري خود نميدانند، و چرا ياد نگرفتند و چرا ياد نميگيرند، و آيا يادگيري زبان مادري مهم بود و زبانهاي خود کشور و يا يادگيري فرض کنيد فرانسه، يا انگليسي؟

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی